زمانی است که دو زبان نوشتار و گویش و گرامر آن متفاوت هستند( مانند انگلیسی و فارسی) برای شنونده تنها لغاتی که مشترک استفاده می شوند، قابل درک هستند، بقیه نامفهوم اند.
گاهی زبانی گویش، نوشتار و گرامر هم یکی است اما برای برخی قابل درک نیست. مانند زبان زرگری یا زبانی که بعضی از بچه های آبادانی ساکن یکی از محلات تهران قبل از 57 با هم صحبت می کردند. آنها کلمات را از طرف چپ به راست ادا می کردند. البته نه صد در صد. مثلا ً یبا بجای بیا ، د ص بجای صد ، اک اک بجای کاکا. این نوع صحبت کردن زمانی که تند بیان می شد قابل فهم نبود علارغم اینکه کلمات و دستور زبان همان بودند. این طریق حرف زدن باعث می شد افراد غیر ابادانی حرفهارا نفهمند.
در سیاست کلان هم به همین صورت می باشد. سیاست، زبان خاص خود را دارد که نوشتار، گرامر و گویش یکی است اما مفهوم های متفاوتی مد نظر سیاست مداران است. ابتداً برای درک مطلب تاریخچه این زبان متفاوت بیان می شود:
دولتها از طریق وزارت امور خارجه خود با یک دیگر تماس می گیرند.در حال حاضر 200 کشور باهم رابطه دارند. مدیریت این روابط را ” دیپلماسی” می گویند. مانند هر مفهوم دیگری، تعابیر باستانی ، سنتی و نوین از ” دیپلماسی” وجود دارد:
دیپلماسی باستانی: در ان دوران بین امپراتوری ها هم رابطه وجود داشته است اما نه به پیچیدگی دورانهای بعد.
دیپلماسی سنتی: دورانی از دیپلماسی بود که مردم از سیاست خارجی کشور خود کاملا ً بی اطلاع بودند. تنها جنگها بودند که مردم متوجه دولتی دیگر می شدند. انحصار اخبار در دست وزارت امورخارجه بقدری بود که حتا بیشتر وزرا هم از رویدادهای خارجی بی اطلاع بودند. قراردادها اقتصادی ، نظامی و سیاسی بدون آنکه مردم اطلاعی داشته باشند منعقد می شدند. دیپلماتها اکثراً افرادی مخفی کار و ناشناس بودند. پدر دیپلماسی سنتی را نیکولو ماکیاولی می دانند- وی از اوائل قرن شانزده گاهشمار عیسوی مبانی دیپلماسی که موجود بود تئوریزه کرد و پیشنهاد های خود را به آن افزود.
دیپلماسی نوین: تغییر در قانونمندی دیپلماسی سنتی را از 1917 به بعد می دانند. رهبران نظام جدید در روسیه از فراز دولتها مردم کشورهای سرمایه داری را مخاطب قرار داده و کثیری از قراردادهایی که کشورهای سرمایه داری با روسیه بسته بودند افشا کردند. و دروغهایی که آن دولتها به ملت خود می گفتند افشا کردند. بدین طریق بسیاری از «محرمانه» ها رو شدند. این روشن بود که دولتهای سرمایه داری بیکار نمی نشستند. از آن پس به انتشار گسترده اطلاعات دروغ و راست پرداختند. روزنامه ها و مجله ها، رادیو و سپس تلویزیون در انتشار اخبار دروغ و راست نقش مهمی ایفا کرده اند ( و بیش از یک دهه است که سایت ها هم به این گیج سری توده ها دامن زده اند . در سال 1997 ، 40 میلیون سایت در دنیا وجود داشت در سال 2007 این تعداد به 100 میلیون رسید{ رشد سایتها مد نظر است وگرنه این روشن است تمام سایت ها سیاسی نیستند}). باز پروری اخبار به راس و بدنه ارگانهای اقتصادی، سیاسی، دولتی…. آموزش داده می شود تا بتوانند از این دریای اطلاعات بنحو صحیح استفاده کنند. توده ها قادر به بازپروری اطلاعات نیستند افراد در نهایت دارای اقیانوسی از اطلاعات می شوند به عمق یک سانتیمتر. در سیاست یک اصل استوار وجود دارد و آن این است که سیاست متعلق به توده ها نیست. اکر در دیپلماسی سنتی وجود توده ها غیر ضروری بود ، در دیپلماسی نوین ، حضور آنها از ضروریات است.
در اخبار می شنویم یا می خوانیم نخست وزیر کشور” آ ” به رئیس دولت ” ب ” هشدار داد. هشدار دادن معنی خود را همراه دارد اما از ابعاد این هشدار ممکن است اطلاع نداشته باشیم. آیا مابه ازاء آن د رچه سطحی است نمی دانیم. آیا یک هشدار تا مرحله قطع روابط هم کشیده می شود؟ آیا هشدار یک دولت با حاکمیت محدود به یک قدرت و عکس آن معادل است؟ آیا هرگونه محکوم کردن دارای ضمانت اجرایی هست یا می تواند یک عمل ظاهری باشد؟ مجمع عمومی سازمان ملل در عرض 45 سال ازسال 1947 تا 1992، 65 بار اسرائیل را بخاطر سیاست هایش محکوم کرد. هیچگونه تاثری نداشته است. [درمناقشه بین فلسطین و اسرائیل، آمریکا مخالف دخالت اروپا در این مناقشه است. چه فرق است بین زمانیکه گفته می شود: آمریکا با این دخالت موافق نیست و اینکه گفته شود آمریکا با این دخالت شدیدا مخالف است ؟ ما قادر نیستیم رویدادها را در ارتباط هم ببینیم. مثلا ً در همین مخالفت آمریکا با میانجیگری اروپا برای ما یک خبر است اما رویداد شکایت اروپا از آمریکا به سازمان تجارت جهانی در رابطه با شرکتهایی که با کوبا قرارداد اقتصادی منعقد می کنند، اجازه سرمایه گزاری در آمریکا را ندارند، مرتبط نمی بینیم. با و موارد بسیار بسیاری دیگر.] اما مواردی وجود دارند که اطلاعی عبارا ت بما نمی رسد و در مورد بعضی مجبوریم برداشتهای اخلاق کنیم. برای روشن شدن این نوع عبارتها چند مثال می زنم تا موضوع قابل لمس شود.
1- فرض کنیم کسی بما بگوید شما ” دارای حماقت سیواردی هستید” ( البته کسی نمی گوید تنها فرض می کنیم) به احتمال قریب به یقین ما برآشفته خواهیم شد و در بهترین حالت آن از او خواهیم خواست حرف خود را پس بگیرد. جمله ای اشکارا روشن و بی ادبانه است . اما معنای آن در سیاست کلان 180 درجه با مفهوم ظاهری آن تفاوت دارد. این عبارت اولین بار در ارتباط با امنیت آمریکا بکار برده شد:
در 1725 تزار پتر رومانوف، ویتوس برینگ دانمارکی را مامور کرد مرزهای شرقی روسیه را مشخص کند. وی در دومین سفرش در سال 1741 به آلاسکا رسید. . مرزهای روسیه را در آلاسکای امروزی جزء روسیه تعیین کرد. آلاسکا مرکز شکارچیان طلا، بالن و تاجران پوست شده بود. در سال 1867 تزار روسیه کل سرزمین آلاسکا را به مبلغ 7.2 میلیون دلار به ویلیام سیوارد وزیر امور خارجه آمریکا فروخت. نمایندگان مجلسین به خرید سرزمین یخ زده آلاسکا اعتراض بسیار کردند. وی در دفاع از خرید خود نه ارزش اقتصادی آنرا عنوان می ساخت، بلکه اهمیت امنیتی آن برایش مهم بود. وی استدلال می کرد با خرید این قطعه یخی ، روسیه را از خاک اصلی امریکا دور نگاه می داریم. این نگاه امنیتی دور اندیشانه ی وی، که نتایج آن بعدها آشکار شد را”حماقت سیواردی” می گویند وتعریف و تحسینی است که بندرت بکاربرده می شود.
پتر رومانوف
ویتوس برینگ دانمارکی
7.2 میلیون دلار1.717.854 km² سرزمین خریداری شده
William Henry Seward
خریدار
5 March 1861 – 4March 1869
الکساندر دوم امپراتور روسیه
فروشنده
3 March 1855-1 March 1881
از دیگر ” حماقت های سیواردی” درک خوزه مارتی رهبر جنگ دوم استقلال کوبا در 1895-1898 بود. وی دائم به همرزمانش اصرار می کرد می بایستی جنگ با اسپانیا را هرچه زود تر شروع کنیم. همرزمانش علت آن تعجیل را از وی جویا شدند. وی استدلال می کرد: در مصاف درون گرا ها و برون گرا هادر حاکمیت آمریکا، برونگرا ها( مداخله جویان) پیروز شده اند. اکنون آمریکا بنا دارد انباشت سرمایه خود را به تنها جایی در میان قدرتهای دیگر به چین سرازیر کند. بر این اساس پایگاههای خود را در نیوفوندلند در شمال شرقی را تقویت کرده است، 30 سال پیش هم ایالت آلاسکا را خریده بود و پایگاههای نظامی خود را بر پا داشته و در این ایام در حال به چنگ آورده هاوایی می باشد. بعد از ساماندهی به پایگاههای هاوایی قطعا ً بسوی کوبا خواهد آمد. ما می بایستی هرچه سریع تر اسپانیایی ها را از کوبا بیرون رانیم. بر این اساس با رهبر استقلال طلبان فیلیپین – که آنجا هم مستعمره اسپانیا بود- تماس گرفته شد تا همزمان به ارتش اسپانیا حمله کنند. ( کسانی که دارای چنین بینش عمیقی بودند، هر دو بر اثراشتباهات ساده در سال اول مبارزه کشته شدند. هر دو تحت تاثیر اعتراض ، برخی از مبارزین قرار گرفته که چرا آندو در میدان مبارزه شرکت نمی کنند. هردو از روشنفکران پیشرو جامعه خود بودند که تجربه ای در مبارزه نظامی نداشتند . آندو سازمانده و تئوریسین بودند. در اولین ماههای جنگ کشته شدند.) همان طور که می دانید در سال 1898 جنگ به کمک آمریکا خاتمه یافت و در کنفرانس پاریس به نمایندگان استقلال طلبان اجازه حضور ندادند و آمریکا چای اسپانیا را گرفت.
محور دفاعی اول آمریکا |
|
پایگاههای آمریکا در نیو فوند لند |
آلاسکا |
کوبا |
هاوایی |
2- بسیاری از شما دوره کوتاه مدت حاکمیت پول پوت در کامبوج را بخاطر دارید. درسالهای1979- 1975 . پل پوت رهبر خمر های سرخ بود. د ر این دوره کوتاه به تعبیری 2000.000 نفر توسط خمرهای سرخ کشته شدند. در سال 1979 خمر های سرخ توسط ویتنامی ها سرنگون شدند. آمریکا و شوروی خواهان سرنگونی وی بودند اما چین از وی حمایت می کرد. حال شما در نظر بگیرید من به شما بگویم، شما پل پوت هستید . بی شک این بار دیگر برخورد شما محترمانه نخواهد بود و عصبانیت شما قابل درک است. چرا شما را پل پوت نامیده ام. در حقیقت همه ما پل پوت هستیم ، اگر به تعریفی که او از این واژه بکار می برده است توجه کنیم. پل پوت بر گرفته شده از:
( Politik Potentielle ) نیروهای نهفته سیاست مداری اسم واقعی پل پوت ” سولات سار” بوده است. در ابتدا خود را برادر شماره یک می نامیده است سپس نام پل پوت را انتخاب می کند. به هر صورت می توان با اغماضی پذیرفت ماهم نیروهای نهفته سیاست مداری هستیم.
(19 May 1925 – 15 April 1998)( پل پوت) سولات سار
بخشی از قربانیان ایدئولوژی پل پوت
3- حال قدری در باره مسائل کمتر خشن بنویسیم. من میل دارم بدانم زیر بیکینی چه چیزی هست. بدون شک این فکر به ذهنتان خطور می کند که گرد آورنده گرایشات لومپنی دارد و در میان بحثهای جدی مسائل سکسی مطرح می کند. و یا شاید برخی از شما قدری شک کرده باشید که بی دلیل این مسئله را مطرح نکرده ام.
مقدمه ای کوتاه لازم است. بعد از پایان جنگ دوم جهانی وجود ارتش سرخ شوروی د راروپا از یک طرف و انحصار بمب اتم در دست آمریکا از طرف دیگر ، یک توازن قوا بوجود آورده بود. اما در سال 1949 با دست رسی شوروی به بمب اتم ، آن توازن به هم خورد .این روشن بود که یک قدرت بدنبال توازن قوا رود. لذا آمریکا در جهت ایجاد توازن قوا برآمد. در ابتدای دهه 50 مشخص شد که آمریکا در صدد دست رسی به بمب هیدروژنی گرما هسته ای هست. وحشت عظیمی در اروپای شرقی و غربی ، آمریکا ، استرالیا وژاپن و امریکای لاتین ایجاد شده بود. اروپای غربی با حمایت از اروپای شرقی به کمپین 5000.000 امضاء پیوستند. در تمام دنیا شوروی با کمک احزاب برادر 5000.000 امضاء جمع آوری کرد که هیچگونه تاثیری نداشت. آمریکا به آزمایشات خود در جهت ایجاد توازن قوا ادامه داد. تا اینکه در اول مارس 1954 در جزیره بیکینی از مجمع الجزایر مارشال ( 9000 کیلومتر غرب آمریکا و 4000 کیلو متر شرق فیلیپین) اولین بمب هیدروژنی گرما هسته ای منفجر شد. جزایری که در دایره ای به قطر 320کیلومتری بودند همگی آلوده شدند. نیمه عمر مواد بکار برده شده 60 سال می باشد. یعنی در سال 2074 منطقه عاری از تاثیرات آزمایشات هسته ای می شود. البته این منوط به آنست که پس از آن آزمایشات هسته ایی دیگری انجام نشده بود. مجمع الجزایر مارشال از سال 1946 مرکز آزمایشات اتمی آمریکا بوده است.
جزیره بیکینی واقع در مجمع الجزایر مارشال( شامل 23 جزیره- 181 کیلومتر مربع) جمعیت 64.000 نفر
Bi- kini( 2Parts) Mono- Kini( 1 Part)= Topless No – Kini = Naked Naturism or nudism is a cultural and political movement advocating and defending social nudity in private and in public. It may also refer to a lifestyle based on personal, family and/or social nudism.
لویی ِرآر در سال 1946 مایو دو تیکه خود را به بازار ارائه داد. هشت سال بعد در 1954 بعد از آزمایش بمب هیدروژنی گرما هسته ایی آمریکا اسم این مایو را بیکینی گذاشت. که هیچ ربطی به مایو نداشت. با تبلیغات گسترده ای که شده بود بیکینی ، نام مایو دو تیکه شد .بمب هیدروژنی گرما هسته ایی، بمبی است که در ابتدا می بایست چند بمب اتمب پرتاب شود، محیط را آماده کرده سپس بمب هیدروژنی پرتاب می شود. حاصل کار یعنی چیزی شبیه صحرای محشر!!
نمونه ای از صخره های مرجانی بیکینی – جزیره بیکینی محل آزمایشات از فضا
نام اولین بمب هیدروژنی گرما هسته ایی آمریکا Castle Bravo
منفجر شده در جزیره بیکینی
کشتیها در تصویر بالا واقعی هستند اما فاقد ناوی . آزمایش برای تاثیرات انفجارات هسته ای بر روی کشتیها بود
اول مارس 1954- انفجار اولین بمب هیدروژنی گرما هسته ایی آمریکا در جزیره بیکینی
15 مگاتن تی ان تی معادل 1200 برابر بمب اتمی ی که بر هیروشیما و ناکازاکی انداخته شد
آزمایشات هسته ای در منطقه اقیانوس آرام
Atollآب سنگهای حلقوی |
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
|
تا اواخر دهه 60 اهالی بیکینی اجازه نداشتند به جزیره خود بازگردند. از اوائل دهه 70 اجازه یافتند. مواد غذایی و آب از خارج مارشال آورده می شد. آمریکا در سال 1972 با یک تحقیق سه ساله دریافت که هنوز د رمنطقه رادیو اکتیو زیادی موجود است و ماهی ها و خرچنگ ها ازدیاد نمی یابند. تا سال 1978 مواد غذایی از خارج از مار شال به بیکینی می آوردند. در این سال اهالی بیکینی بخاطر وجود تشعشعات رادیو اکتیو مجبور به ترک جزیره شدند. تا 2078 تشعشعات رادیو اکتیو ناشی از آخرین آزمایشات باقی خواهند ماند. کنگره آمریکا پذیرفته مبلغ 1.1 میلیارد دلار خسارت به اهالی ” مایو دو تیکه “! بپردازد. نپرداختن آن بیشتر محتمل است.
4 – در عرصه سیاست کلان ” زیر شکم و زیر بغل هیتلر” چه مفهومی می تواند داشته باشد واشاره به چه نوع سیاستی است؟ بعد از بقدرت رسیدن نازیها در آلمان در 1933 اتریش در سال 1938 به آلمان ملحق شد. بدین طریق ایتالیا و آلمان هم مرز شدند. علارغم این که دو قدرت در پیشبرد جنگ برنامه ی مشترکی را پیش می بردند اما موسولینی حاضر به دستور گیری از هیتلر نبود. جابجایی هایی در نیروهایش می داد، که سبب شکستش می شد. هیتلر مجبور بود برای جبران شکست های ایتالیا بخشی از نیروهایش را از شرق و غرب اروپا به کمک موسولینی بفرستد. متفقین متوجه این ضعف هیتلر بودند و این ضعف را تقویت می کردند. جدای اشتباهات راهبردی وی از جمله حمله به شوروی و در همان سال اعلام جنگ به آمریکا این تشدد رابطه، میان آلمان و ایتالیا عامل شکست آنها شد.
البته این تشدد در میان آمریکا و انگلیس هم بود اما زیاد به آن اشاره نمی شود. در تدارک حمله نهایی متفقین به آلمان ، بین آمریکا و انگلیس بر سر اینکه حمله از نرماندی شروع شود( عملیات چکش) یا از دریای مدیترانه ( عملیات مشعل) اختلاف بود، که در نهایت عملیات چکش به اجرا درآمد.
پنجشنبه، 2009/02/12
خرد