حسن ما سا لی
الف- به اجرا در آوردن مبانی حقوق بشر ( ١- آزادی همه زندانیان سیاسی؛ ٢ – مخالفت با اعدام ؛ ٣- مخالفت با سنگسار؛ ٤- برابری حقوق زن و مرد؛ ٥- کارزار بین المللی برای محاکمه رژیم جمهوری اسلامی بخاطر ارتکاب جنایت علیه بشریت).
ب- بر کناری رژیم و شکل گیری قدرت جایگزین و مطلوب مردم و نوسازی آینده ایران.
دوستان و هموطنان آزاد اندیش ،
موج اعدام ، سنگسار، تجاوز به حقوق اولیه انسانی و مدنی در ایران، بشد ت ادامه دارد؛ زندانیان سیاسی از هیچ حقوق انسا نی و قضا ئی برخوردار نیستند؛ حتی امنیت اعضای خانواده و خویشا وندان زندانیان سیاسی توسط رژیم اسلامی – فاشیستی سلب میشوند.
آزادی های فردی و اجتماعی ، مشارکت مردم در تعین سرنوشت خویش و سایر مبانی و اصول دمکراسی – خواهی و حقوق بشر، در ایران ارزش واعتباری ندارند و بشدت پایمال میشوند.
ابعاد ترور و اختناق گسترش یافته اند، مردم ایران- خصوصاً زنان و جوانان- با امکانات محدود، بمقاومت و مبارزه خود ادامه میدهند.
در چنین شرایطی، این پرسش اساسی مطرح است که نقش نیروهای سکولار ، دمکرات و برابری طلب در خارج از کشور چه میتواند باشد؟
واقعیت اینستکه: نیروی انسانی مبارز ، فرهیخته، کاردان و سازمانده بزرگی از ایرانیان در خارج از کشور زندگی میکنند و بسیاری از ما بطور ا نفرا دی و یا گروهی، اما پراکنده، تلاش میکنیم که به مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران در داخل کشور یاری برسانیم. اما متاسقانه هنوز نتوانسته ایم نقش موثری برای آزادی زندانیان سیاسی ، و برای جلوگیری از اعدام ، سنگسار و مخالفت با سایر قوانین و مقررات قرون وسطائی و فاشیستی ، ایفا کنیم. زیرا هنوز همسوئی و همآهنگی در میان خود بوجود نیاورده ایم، هنوز فرقه گرائی و خود محور بینی در ما حاکم است.
بررسی افکار وکردار ما نشان میدهند که با مشکل دیگری نیز روبرو هستیم ، و آن عاد ت به سبک کار کهن میباشد. یعنی عادت کرده ایم که مناسبات انسانی ، گروهی ، سیاسی و اجتماعی خودمان را با معیار ها و ارزش های سنتی تنظیم کنیم. بعبارت دیگر، به ” فنون سازماندهی و مبارزه اجتماعی بر اساس معیارها و ارزش های مدرن اجتماعی” توجه نمی کنیم.
ضروری است که هرچه زودتر بخود آئیم و آگاه باشیم که انسانها و جوامع بشری تغییر کرده اند. امروز انسانهای فرهیخته و آزاد اذد یش ، فنون سازماندهی و مبارزه اجتماعی به سبک پدرسالارانه ” ایلیاتی”، یا ” حزب لنینی” را دیگر نمی پذیرند، زیرا هردو، یکنوع روابط ” هرمی” و فرمان از بالا به پائین را می طلبد.
ضروری است که سازماندهی و برقراری مناسبات انسانی -سیاسی – مبارزاتی با شیوه های سنتی و کهن را رها کنیم. ارزش ها و معیارهای انسانی – سیاسی کنونی در جهان، می طلبد که ” استقلال فکری ، سیاسی ، و تشکیلاتی هر فرد و گروه” را بپذیریم و به آن احترام بگذاریم . به خودمحور بینی، به هژمونی طلبی و سیطره جوئی های فردی و گروهی خاتمه بدهیم و از همه مهمتر، برای ایجاد همبستگی سیاسی – مبارزاتی، خودمان را از” جمود فکری” نجات بدهیم و خودمان را اسیر “ایدئولوژی ها ومذاهب ” نکنیم. (عقیده دارم، آنها را باید یک امر خصوصی افراد تلقی کرد و در تعین مناسبات سیاسی -اجتماعی دخالت نداد) .
بنابراین ، با احترام به هویت و شخصیت انسا نهای دمکرات و دگر اندیش، روابط سیاسی – تشکیلاتی – مبارزاتی ” آگاهانه و داوطلبانه “ای تدوین و سامانه دهیم، نه بر اساس فرامین از بالا به پائین و ” قالب های از پیش ساخته”!!!
با چنین معیارهای نوینی، میتوانیم ” شبکه های سیاسی- مبارزاتی گوناگون ” در داخل و خارج از کشور بوجود آوریم و توانمندی های خود را دربرابر رژیم بطرز موثری بکار اندازیم .
ما میتوانیم با مشارکت آگاهانه و داوطلبانه هر گروه ( شبکه) ، ” شورای همآهنگی” برای تصمیم گیری مشترک سیاسی – مبارزاتی، بوجود بیاوریم و دینامیسم مبارزاتی را در برابر رژیم اسلامی – فاشیستی ارتقا ببخشیم.
امر مهم دیگری که در فنون سازماندهی و مبارزه اجتماعی باید به آنها توحه کنیم اینستکه : به خواست ها ، کیفیت نیروهای شرکت کننده، به توانائی ها و به ضرورت ها و الویت ها نیز توحه داشته باشیم .
یعنی : مسائل حادی نظیر اعدام ، سنگسار مطرح هستند که برای لغو آنان ، باید فوراً و مشترکاً اقدام کنیم؛ و ” الویت” این اقدامات را در نظر بگیریم و برنامه های ” مبارزه برای سرنگون کردن رژیم” را بطور مرحله ای، جدا کنیم ( گرچه اکثر این کوشش ها در آن مسیر قرار دارند).
از طرف دیگر، توجه داشته باشیم که برخی افراد و محافل هستند که خواستار شرکت در کار ومبارزه معینی هستند و میخواهند به خواست های مرحله ای و ملموسی پاسخ بدهند و در گام اول نمیخواهند خودشان را با مسائل تئوریک و بغرنج سیاسی دیگر درگیر کنند.
براین اساس، پیشنهاد م اینستکه: خواست ها و یا پلاتفرم مبارزاتی خودمان را به دوبخش تقسیم کنیم:
الف – سازماندهی و اتحاد عمل مشترک و ایجاد ” شورای همآهنگی ” بر اساس معضلات و خواستهائی که در چارچوب “حقوق بشر” می گنجند. (و از درآمیختن با امور خاص سیاسی ،بطور مثال: برنامه برکناری رژیم و جابجائی قدرت سیاسی و مناسباتی که در اینده باید حاکم گردند، از نظر فنون سازماندهی و شیوه کار، مجزا کنیم).
ب- اتحاد عمل سیاسی- تشکیلاتی- مبارزاتی و ایجاد شورای همآهنگی، با پلاتفرم سیاسی مشترک برای ” برکناری رژیم”؛ و تدارکات لازم برای “شکل گیری قدرت سیاسی جایگزین و نوساری آینده کشور” .