طاهره شیخ الاسلام
یکی از ویژگیهای بارز ما ایرانیان آبروداری ماست. کمتر کسی در بین ما یافت می شود که نگران حفظ آبروی خویش نباشد.
در این نوشتار کوتاه سعی بر این می شود که به مفهوم و ریشه این کلمه و هم چنین کلمه “رودربایستی” که با آن در ارتباط مستقیم قرار داشته و به کرات مورد استفاده قرار می گیرد بپردازم. دو کلمه ای که تقریبا به تار و پود زندگی تمامی ما ایرانیان و مردمان کشورهایی با شرایط مشابه کشور ما، به نوعی تنیده است و در بسیاری از مواقع سلامت روح و روان ما را در مخاطره قرار می دهد، راه را بر عبور نسیم زندگی بر ما تنگ می سازد و مانع بزرگی بر سر راه پیشرفت ما قرار داده و می دهد.
در جوامع انسانی هر آنچه معیار ارزش باشد، واجدین آن مورد احترام و توجه بیشتری قرار می گیرند. این توجه و احترام باعث می شود که اکثریتی از مردم بدنبال کسب آن ارزشها بروند، آنها را بدست آورده و اگر نتوانستند تظاهر به داشتن آنها بنمایند. ارزشهایی که کسب آنها در بسیاری از مواقع به قیمت از دست دادن آرامش و آسایش خود و اطرافیان و حتی به قیمت زیر پا گذاشتن اخلاق منجرمی شود. ارزشهایی که در صورت عدم موفقیت در کسب آنها به احساساتی چون کینه، حسرت، حسادت منجر می گردد و سلامت جامعه را به خطر می اندازد.
رودربایستی عبارت از احساس خجلت از فقدان آن ارزشها در مقابل کسانی که واجد آنها بوده و یا ما تصور می کنیم که واجد آن ارزشها هستند. طبیعتا اگر ثروت معیار آبرو باشد، ما از فقر خود در برابر ثروتمندان و اگر علم معیار ارزش باشد، از بی دانشی خویش نزد دانشمندان شرمگین می شویم. هر چند به نظر مىرسد ما كمتر از بىسوادى يا كم دانشى خود نزد دانشمندان خجالت می کشیم تا از بىپولى خود نزد ثروتمندان.
اولین و بارزترین معیار شخصیت و احترام در جوامع فقیر، ناامن و نابرابر، ثروت است. بنابراین آبرو تنها از طريق کتمان فقر و به موازات آن به نمایش گذاشتن داشته ها حفظ مىشود.
اینکه آبروی ما ایرانیان موقعی بیش از همیشه در خطر قرار می گیرد که کسی سرزده به خانه ما بیاید و چیزی در منزل نداشته باشیم از این حقیقت نشات می گیرد که غذا برای بقای انسان از اهمیت ویژه ای برخوردار است و کمبود آن از اولین آثار فقر است. بنابراین ما مجبور بوده ایم اگر خودمان نیز گرسنگی می کشیده ایم وقتی مهمان داشتیم حتی اگر بقیمت قرض کردن پول نیز بوده است غذایی تهیه کرده و بدینوسیله آبرویمان را حفظ کنیم.
و باین ترتیب متداول ترین نوع نمایش ثروت خود را در مهمانی ها و از طریق تعدد و تنوع پیش غذا، غذا و دسر و نوشابه خود را بنمایش می گذارد. پس از غذا نوبت سرویسهای غذا خوری، مبل و فرش و اتومبیل و حتی نوع مصالحی که در ساختمان بکار می بریم می رسد که آبرو و احترام ما با میزان قیمتی که برای آنها پرداخت شده محک زده می شود. این پدیده تا بدانجا حائز اهمیت است که بعضی از ما حتی حاضریم پول کلانی خرج شيك كردن روكار منزلمان بنمايیم، اما يك دهم آن را خرج استحكام پايههاى منزلمان نکنیم و گاه این در حالی است كه مىدانیم شهرمان در معرض زلزله قرار دارد. بعبارت دیگر نیاز به کسب احترام که وجه دیگر آن بر انگیختن حسرت در دیگران است اهمیتی بیش از جان پیدا می کند!
با این ترتیب می توان دریافت که چرا ما تميزترين مكانها را در منزل به مهمان اختصاص مىدهيم، از شيكترين ظروف و بهترين مواد غذايى نيز هنگامى كه مهمان داريم استفاده مىكنيم و بهترين و زيباترين لباسهايمان را هنگامى بر تن می کنیم كه به مهمانى مىرويم و يا مهمان داريم. این اعمال آنقدر رایج است که وقتی کسی لباس مرتبی در خانه پوشیده باشد از او می پرسیم کسی می آید یا جایی می خواهی بروی! و یا اگر خانه خیلی تمیز و مرتب باشد و یا دو نوع غذا برای خانواده خود تهیه دیده باشیم اولین سوالی که توسط فرزندان و گاه همسرانمان از ما می شود اینست که آیا کسی قرار است بیاید!
در اینجا توجه خوانندگان هوشمند را به یک نکته کلیدی جلب می کنم و آن اینکه در بسیاری از موارد کارهایی را که ما برای حفظ آبروی خود یعنی از ترس قضاوت دیگران در مورد خود انجام می دهیم به حساب “احترام” به آنان می گذاریم، این جایگزینی ترس با احترام ما را در دایره بسته ای گرفتار می سازد که خروج از آن براحتی ممکن نیست. بعنوان مثال وقتی تعدد غذا و تکلفات بسیار و تعارف را نشان احترام دانستیم، عدم انجام آنها را بی احترامی نسبت به خود تلقی می کنیم و آزرده می شویم. کمتر کسی باین می اندیشد که اگر تمیز بودن خانه و مرتب بودن لباس و سرو وضع ظاهری و تهیه غذاهای متنوع و تعارف کردن نشان احترام است، ما مرتبا نسبت به افراد خانواده و نزدیکان و کسانی که با آنان صمیمی هستیم بی احترامی می کنیم!
توجه به این نکته حائز اهمیت است که آنچه که ما بر خود، بر خانواده و بر ديگران در زير پوشش آبرودارى و احترام تحميل مىكنيم نه دیگر ربطى به سيستم حكومتى ما دارد و نه ردپاى ابرقدرتها را در آن مىتوان ديد.
از معیارهای دیگر آبرو و احترام در جوامع فقیر و به تبع آن عقب مانده به لحاظ فرهنگی، می توان از داشتن مدارک دانشگاهی نام برد. به خصوص مدارکی که عنوانهای مهندسی و دکترا با خود یدک می کشند.
همین مسئله عادی و بظاهر بی اهمیت باعث می گردد که در این کشورها جوانان استعدادهای خود را بفراموشی سپرده و به تحصیل در رشته هایی روی آورند که آنها را صاحب عنوان کند. طبیعتا هنگامى كه فرار از تحقیر، کسب آبرو و احترام، و در بسیاری از موارد تفاخر به ديگران انگيزۀ تحصيلات گردد، نتيجه آن بهوجود آمدن مدركدارانى است بدون علم و متخصصينى بىعلاقه كه مدرك و عنوانشان بيشتر به درد همان احترام کاذب اجتماعىشان مىخورد و كمتر به درد جامعهاى كه در آن زندگى مىكنند. با چنین انگیزه هایی کاملا روشن به نظر می رسد که اگر تمامی افراد یک کشور عقب مانده نیز دکتر و مهندس شوند، آبی از آب تکان نخواهد خورد و تغییری در وضع جامعه حاصل نخواهد شد.
فراموش نکنیم تبعیضی که من و شما در رفتار خود نسبت به ثروتمندان و مدرک داران می گذاریم، و قضاوتی که من و شما نسبت به آنان می کنیم باعث می شود که مردم بدنبال کسب ثروت و مدرک بروند. ثروت ومدرکی نه به منظور لذت و بهره برداری خود و خانواده و نه برای ارضای علاقه خویش بلکه برای فرار از تحقیر و بدست آوردن احترام اجتماعی. شاید آنان که معتقدند از ماست که بر ماست چندان در اشتباه نباشند.