شِگرد خرافه پردازان حاکم برای رونق بخشیدن به امام زاده ها .
زیبائی ای درخت
پروا مکن ز برق که بر جایی ای درخت
سر بر کش ای رمیده که همچون امید ما
با مایی ای یگانه و تنهایی ای درخت
درخت و گل و گیاه وطبیعت یعنی زندگی ، حیات انسان و هر جنبنده ای در روی این کُره خاکی با صدها رشته ، بسته شده است به طبیعت که اگر این رشته ها قطع گردد زندگی و حیات بر روی زمین به پایان خواهد رسید ، احترام و حفظ و حراست از منابع طبیعی ، از زمانهای دور مورد توجه اقوام و ملل متمدن بوده است و مردم ایران به شهادت تاریخ در هزاران سال پیش در این زمینه پیشگام بوده اند . در بسیاری از آئین ها و ادیان زمینی و آسمانی نیز بر حفاظت از طبیعت و جلوگیری از تخریب آن تأکید شده است و در این زمینه نیز شاید هیچ دین و آئنی به اندازه ی آئین های باستانی ایران بر لزوم احترام به طبیعت و نگهداری از منابع آن به پیروان خود سفارش نکرده باشند .
در آئین زرتشت ، قطع درخت و آلوده کردن آب از گناهان بزرگ محسوب می شود و کاشتن درخت و پاکیزه نگاه داشتن آب و طبیعت ثواب .
بجزدین و آئین ازاذل و اوباش حاکم برایران که از تمام مظاهر زندگی و زیبائی ، متنفر است و به تخریب آن می پردازد ، هیچ دین و آئینی و مرام ومسلکی را در دنیا نمی توان یافت که ارج نهادن به طبیعت و حفظ و حراست از محیط زیست را به پیروان خود توصیه نکرده باشند .
طبیعت و درخت و گل و گیاه در آئین نیاکان زرتشتی ما آنچنان جایگاه ویژه ای داشته است که پس از آنهمه هجوم ها و ایلغارهائی وحشتناکی که در طول تاریخ به این سرزمین شده است ، هنوز نمادهائی از آنها را می توان در سفره هفت سین نوروزی ایرانیان مشاهده کرد . در بندهش زرتشت از درختی افسانه یاد می شود که این درخت منشاء تمام گیاهان و روئیدنی های جهان است و سیمرغ بر آن درخت آشیانه دارد . بر اساس آموزه های این آئین فرشته ی مقدسی بنام اورز نگهبان طبیعت و تمام روئیدنی های روی زمین است و هرگونه آسیب رساندن به طبیعت ، موجب خشم این فرشته می گردد . در “اوستا” کتاب مقدس رزتشتیان کشت و زرع و آباد کردن زمین ، و حفاظت از درختان کردار نیک محسوب می شود .
در داستانهای عصر باستان آمده است که زرتشت با دست خود درخت سروی را در کاشمر می کارد و آنچه که مسلم است و در تاریخ هم آمده است : این درخت کهنسال پس از گذشت قرن ها تا زمان خلفای عباسی همچنان پا برجا بوده و چون به زیارتگاهی برای ایرانیان تبدیل شده بوده است ، خلیفه عباسی دستور می دهد که این درخت را قطع کنند . در یکی از اشعار شاعر گرانقدر حمید مصدق شاید اشاره به همین داستان است که می گوید:
باری خلیفه بغداد
آن برگزیده شیوه شدادی ، برباد رفت
حتی نام خلیفه ی خود خواه خود پرست از یاد رفت
اما در کاشمر هنوز
در ذهن هر خرد ورز این دیار
سروی بپا است
آن سرو سرفراز تر از هرچه سرو پا برجاست .
اینکه درآئین های باستانی و از جمله آئین باستانی ایرانیان برخی از درختان به درجه ای از قداست می رسیده و به زیارگاهی برای برآورده شدن حاجات مردم تبدیل می شده اند بدین معنی نیست که مردم آن روزگار درختی را به درجه خدائی می رسانده و می پرستیده اند بلکه بدین معنی است که مردم از آن نیروی زاینده و باروی درخت و رمز و رازی که در بهار و خزان درخت نهفته است یاری می جسته اند ، در حقیقت پدران ما در چند هزار سال پیش ، تلاش می کردند که عجز و ناتوانی خود را در مقابل پیش گیری و دفع آفات و بلاهای زمینی و آسمانی ، امراض و بیماریها ، با نیروی اسرار آمیزی که در نهاد طبیعت وجود دارد جبران نمایند و آن نیروی جادوئی ! را برای مبارزه با موانع و کمبودهای زندگی و دست یابی به آرزوهای خود به کار گیرند !
در دوران معاصر ، حفاظت از طبیعت و محیط زیست ، یکی از عرصه های فعالیت بشریت متمدن است و علاوه بر دولت های ملی و مدرن در کشورهای پیشرفته ، هزاران مؤسسه و گروه اجتماعی غیر انتفاعی نیز در زمینه حفظ محیط زیست فعالیت می کنند بطوریکه اینگونه فعالیت ها ، جنبش وسیعی را در عصر کنونی تشکیل می دهند و دولت را ها وادار می کنند که سالانه ملیاردها دلار را صرف حفاظت از طبیعت و محیط زیست نمایند . در اینگونه کشورها ، هرگونه خسارت وارد آوردن به طبیعت و آلوده ساختن محیط زیست جرم محسوب می شود و مجرم به زندان و جریمه های سنگین محکوم خواهد شد . در برخی موارد قوانین و مقررات مربوط به حفظ طبیعت و محیط زیست آنقدر سخت گیر است که این قوانین حتی از نزدیک شدن انسان به بخش هائی از طبیعت و محیط زیست جلوگیری به عمل می آورد .
با این مقدمه که در اهمیت طبیعت گفته شد حالا این خبر را بخوانید تا بدانید که امروزه و در آغاز هزاره سوم میلادی ، بر مردمی که چند هزار سال پیش از این ، درخت و آب و خاک و خورشید و بطور کلی طبیعت را ارج می نهاده اند و جزو وظایف مذهبی شان بوده است ، امروزه به چه قهقرائی سوق داده شده اند و اینک چه جانوران تهی مغزی بر سرزمین آنان حکم می رانند که حتی طبیعت و درختان نیز از شّر تباهکاری آنان در امان نیستند . خبر این است :
رشت- خبرنگار كيهان:
« مديركل اوقاف و امور خيريه استان گيلان گفت: با مجوز قانوني اقدام به قطع درخت مقدس نما در رضوانشهر كرديم.
حجت الاسلام والمسلمين ميرحسيني اشكوري گفت: ما براي شكستن قداست و معنويت درخت به صورت نمادين اقدام به قطع 2 اصله درخت مقدس نما در شهرستان رضوانشهر كرديم زيرا برخي معتقد بودند اين درخت ها حاجت مي دهند و هركس شاخه آن را ببرد دست او قطع مي شود.
وي افزود: ما براي نشان دادن اين كه اين درخت قداست و كرامتي نداشته و هيچ تفاوتي با ساير درختان ندارد آن را قطع و چوب آن را فروخته و براي امور خيريه هزينه كرديم.
امام جمعه موقت رشت متذكر شد: اين درخت كه در محدوده اراضي اوقاف قرار داشت براساس قانون و پس از اخذ مجوزهاي لازم قطع و اين حركت با حمايت و تشويق مردم ولايت مدار ، دوستداران اهل بيت(ع) و علماي استان رو به رو شد. وي تاكيد كرد: ما به عنوان متولي اوقاف استان، ضمن توسعه و بازسازي بقاع متبركه با هر نوع خرافه پرستي برخورد خواهيم كرد و نارضايتي فردي و يا جرياني منحرف در كار ما تاثير نخواهد داشت. »
قبل از اینکه به افشای این تبهکاری ” اراذل و اوباش حاکم بر ایران بپردازم لازم می دانم کمی در باره واژه “مقدس نما” که امام جمعه رشت در اینجا بکار برده است توضیح دهم : یکی از معانی واژه “نما” ، که به عنوان پسوند در برخی از اسامی مورد استفاده قرار می گیرد ، ظاهر و لایه بیرونی هر چیزی است . و لی در فرهنگ آخوندی که از سی سال پیش بدین سو در زبان فارسی رایج گردیده است ، هر چیزی و یا هرکسی را که بخواهند از معنای واقعی خود تهی سازند ، واژه ی “نما” به آن اضافه می کنند برای مثال وقتی که می گویند : مسلمان نما ، انقلابی نما ، مقدس نما ، دانشجو نما ، معلم نما ، روحانی نما ، منظورشان این است که این افراد ماسک های مسلمانی و انقلابی و غیره را بر چهره زده اند ولی ماهیت دیگری دارند . و بدین ترتیب شریعت مداران حاکم تمام مخالفین و دشمنان خود را با واژه “نما” تعریف می کنند .
حال باید دید که “درختان مقدس نما” که این روزها حکومت اسلامی ، نام آنها را به لیست دشمنان خود اضافه کرده است ، و امام جمعه رشت تا کنون 400 تای آنرا را در گیلان مورد شناسائی قرار داده و فعلاً بطور آزمایشی حکم قطع دو اصله از آنها را صادر کرده است مگر چه خطری برای حکومت اسلامی دارند که متولیان اسلام ناب محمدی ، کمر به قطه آنها بسته اند ؟! آیا درخت هم می تواند “امنیت ملی” را به خطر اندازد و در طرح براندازی “نرم و سخت” و یا “انقلاب مخملی” شرکت نماید ؟!
امام جمعه رشت مدعی است که برا ی مبارزه با خرافات است که به جان درختان کهنسال گیلان افتاده است !! چه ادعای مسخره ای ، کسانی که از فرق سرشان تا نوک انگشت پای شان خرافه تراوش می کند حالا مدعی مبارزه با خرافات شده اند آنهم با قطع درختان کهنسالی که درحقیقت جزو آثار و منابع ملی و تاریخی ایرانیان و بشریت متمدن است . کسانی که 30 سال است از تمام وسایل ارتباط جمعی و تمام منابر و محراب ها برای ترویج و تبلیغ خرافه پرستی استفاده کرده اند و از صبح تا شام در مدرسه و دانشگاه ، در کارخانه و مزرعه ، و در خانه و کوچه و خیابان ، چیزی جز خرافات و دروغ و تزویر و ریا تحویل مردم ایران نمی دهند ، اینک برا ی مبارزه با خرافات وارد میدان شده اند !!
راست این است که حکومت اسلامی و ایدئولوژی شیعه دوازده امامی که 30 سال تمام است بر گرده مردم ایران سوار شده است خود منبع و منشاء تمام خرافات است . تمام جادو و جمبل و علم و کُتل و گنبد و بارگاهی که در شهرها و روستاهای ایران وجود دارد توسط آخوندها و برای سواری گرفتن از توده ناآگاه ، وارد این سرزمین شده است . همانطوریکه می دانید قبل از اینکه ترکان صفوی ، تشیع را به ضرب قتل عام ها و خون ریزهای فراوان به دین رسمی ایران تبدیل نمایند ، اکثریت مردم ایران سنی مذهب بوده اند و همانطوریکه می دانید در مذهب تسنن چون مردم به امام و امام زاده اعتقادی ندارند بنابراین لااقل در میان سنی مذهبان ، این گونه خرافات دیده نمی شود ، حتی برای قبر پیغمبر اسلام گنبد و بارگاهی وجود ندارد و سنی مذهبان در غم از دست دادن بزرگان مذهب خود ، به اعمال قبیحی از قبیل سینه زنی و قمه زنی و زنجیر زنی و خود آزاری های دیگر دست نمی زنند . بنابراین با اطمینان می توان گفت که اکثر خرافه هائی که شیعیان بدان اعتقاد دارند توسط آخوند های سود جو و برای سوار شدن بر جهل مردم ابداع گردیده است .
در تاریخ آمده است : زمانی که صفویان ، مذهب شیعه دوازده امامی را به مذهب رسمی ایران تبدیل کردند با کمبود آخوند در داخل ایران روبرو بودند و این کمبود را با وارد کردن صدها خانوار آخوند از عراق و جنوب لبنان و حجاز جبران نمودند و از آن پس سیل سید ها و آخوندهای گرسنه و تشنه ی ثروت و قدرت برای چاپیدن مردم ایران بسوی این کشور روان گردید و هرکدام از این آخوندهای تازه وارد که در ایران می مُرده است برایش ضریح و بارگاهی درست میکردند و نام جعلی امام زاده بر آن می نهادند تا دکّانی شود برای کلاشی و مفتخوری نسل های بعدی آنان .
در جریان انقلاب مشروطیت ایران ، یکی از وظایف روشنفکران در آن دوران ، مبارزه با جهل و خرافاتی بوده است که آخوندها طی قرون در میان عوام رایج کرده بودند . اگر به آثار و ادبیات جنبش مشروطه خواهی نظری بیندازید خواهید دید که در آثار منور الفکران آزاد اندیش صدر مشروطیت ، مبارزه با جهل و خرافات چه جای ویژه ای داشته است .
پس از شهریور 20 و روی آوردن اکثر نویسندگان و شعرا و ادبای آن دوران به طرف احزاب و گروههای سیاسی ، متأسفانه مبارزه با خرافات و فرهنگ آخوندی به تابعی از فعالیت ها و مصلحت اندیش های سیاسی جامعه روشنفکری ایران تبدیل شد و مبارزه با خرافات مذهبی ، جای ویژه خود را برای روشنفکران جامعه از دست داد ، و در سالهای پس از کودتای 28 مرداد و پیش از انقلاب 57 ، به بهانه مبارزه با دیکتاتوری شاه ، نه تنها مبارزه با جهل و خرافات مذهبی که روشن اندیشانی از قبیل زنده یاد احمدکسروی آغاز کرده بودند از دستور کار روشنفکران ایران خارج گردید بلکه روشنفکران و گروههای مبارز ، این بار برای مقابله با دیکتاتوری شاه در جستجوی یافتن متحدانی از میان آخوندها و نیروهای خرافه پرست بر آمدند . کار بجائی رسید که حتی برخی از روشنفکران ایران برای پیش بردن اهداف سیاسی و تشکیلاتی خود تبلیع و ترویج خرافات را پیشه خود کردند .
در اوایل انقلاب و هرج و مرج ناشی از آن برخی از دزدان رند و با سابقه از موقعیت استفاده کرده و به طمع دست یافتن به “گنج” هائی که شایع بود در جوار برخی از امامزاده ها مدفون است ، به نبش قبر امامزاده ها پرداخته بودند و با کمال تعجب دیده بودند که در آن قبرها نه تنها از “گنج” خبری نبوده بلکه استخوان و یا بقایای مرده ای هم در آن قبرها وجود نداشته و قبر خالی بوده است . یعنی در زمانی ، شیادی ضریح و بارگاهی بر روی قطعه زمینی احداث کرده و آنرا امام زاده خوانده و آنجا را به دکّان مفتخوری برای خود و نسل های بعد از خود بدل ساخته بوده است .
قتل عام هزاران تن از دگر اندیشان در دهه 60 و زندان و شکنجه و فراری دادن صدها هزار تن از روشنفکران ایران به خارج در سالهای پس از انقلاب 57 ، بستر مناسبی را بوجود آورد تا راه برای یکه تازی آخوندهای خرافه پرداز هموار تر شود . هزاران هزار خرافه پرداز تحت عنوان واعظ ، مداح ، روضه خوان ، فال گیر و طالع بین و غیره همگی با ادعای ارتباط با عالم غیب به فریب مردم بینوا و خالی کردن جیب آنان مشغول شدند تا جائی که امروزه برخی از این شیادن برای چاپیدن عوام ادعای امام زمانی هم می کنند . روزنامه های حکومت اسلامی تا کنون بارها خبر دستگیری امام های زمان را درج کرده اند !
گسترده شدن بازار خرافه پردازی در سالهای اخیر و خارج شدن امتیاز انحصاری این حرفه شیادی از دست آخوند ها و سادات اولاد پیغمبر ! هرج و مرجی را در این کار و کسب پر درآمد آخوند ها بوجود آورده است و اینکه در مواردی برخی از آخوندها و جیره خواران حکومت اسلامی در مورد خرافه پرستی هشدار می دهند در حقیقت برای خاتمه دادن به هرج و مرج در این بازار آشفته و به انحصار در آوردن این بازار است و نه هیچ چیز دیگری .
در همان هنگامی که امام جمعه شیاد رشت فرمان قطع درختهای تاریخی و کهنسال رضوان شهر را به اتهام ! خرافه پرستی صادر می کند در عین حال به مردم وعده می دهد که مقامات محلی مشعول « توسعه و بازسازی اماکن متبرکه » می باشند ، یعنی اینکه از این پس بجای اینکه مفت و مجانی به درختی دخیل ببندید می توانید به “اماکن متبرکه” (بخوانید امام زاده ها) بروید و به امام ها دخیل ببندید و با آنان راز و نیاز کنید و خود را بدست فال گیرها و رماّل ها و زیارت نامه خوان ها که در اطراف امام زاده ها در کمین نشسته اند بسپارید تا حاجات شما زودتر برآورده شود !!!
در همان هنگامی که امام جمعه رشت برای مبارزه با خرافه پرستی مشغول قطع درختان کهنسال رضوان شهر گیلان بود برخی از نشریات حکومت اسلامی عکس یک امام زاده سیار را بر روی یک تریلی چاپ کردند که در روستای فارسیجان از توابع اراک در حال حرکت بود و پس از مسافتی کوتاه توقف می کرد تا مردم مشتاق ، به زیارت بپردازند ، به ضریح امام زاده عبدالله ابن قاسم ابن زید ابن امام حسن مجتبی ، دخیل ببندند و نذورات خود را داخل ضریح بیندازند !!! و کسی نیست که از امام جمعه شیاد رشت سئوال کند که چه تفاوتی بین دخیل بستن به یک درخت و یک امام زاده سیّار و ثابت وجود دارد ؟
یک خبر دیگر در همین زمینه از نشریات حکومت اسلامی :
« جهان نیوز : طواف به دور درخت مقدس نما»
« برخي از مردم تحت تاثير ادعاهاي فردي که مدعي ارتباط با ائمه(ع) است ، اقدام به چرخيدن دور درخت منزل وی مي كنند. به گزارش خبرنگارجهان نیوز ، فردی در یکی از شهرستان های اطراف تهران به طرح ادعای رویت ائمه (ع)در خواب و مشاهده آنان در زیر درخت منزل خود که اقدام به شفای بیماران می کردند ، به سوء استفاده از باور های دینی مردم شهرستان مذکور می پردازد. اين گزارش مي افزايد، وی از مراجعه کنندگان برای حضور در اطراف درخت مقدس نما می خواهد تا با ذکر “الله اکبر” برگرد آن طواف کنند ، گروهی از مردم نيز با تجمع در محل سکونت فرد مدعی با نذورات و بستن پارچه به درخت مذکور در پی شفای خود هستند »
البته خبرنگاری که این خبر را گزارش کرده است فراموش می کند که نام صاحب خانه ، یعنی فردی که درخت “مقدس نما” در حیاط خانه اش روئیده است و او را به ثروت و مکنت باد آورده ای رسانده است چه کسی است ؟ و اصل و نسب این صاحب خانه خوشبخت !! به کدام تیره و طایفه ی سیّد و آخوند می رسد ؟
و پس از 30 سال ، این است ثمره ی انقلاب اسلامی که قرار بود مردم ایران را به اوج معنویات و اخلاق الهی و اسلامی برساند ! و این است همان “مدینةالنبی” موعود که قرار بود بر پایه ارزش های اسلامی ، در میهن بلا کشیده ما برپا شود تا باعث سرمشق جهانیان شود ! و براستی که تاریخ گذشته ی دور و نزدیک این سرزمین هرگز حکومتی سیاهکار تر از حکومت کنونی ایران به خود ندیده است ، ریاکارانی که با وارد کردن اتهام “مقدس نما” به درختان و قطع آنها ، دریک زمان و با یک تیر سه نشان را می زنند :
1 – خرافه پردازی و خرافه پرستی را از دوش آخوندهای تبهکار برمیدارند و به گردن درختان می اندازند .
2 – پول حاصله از فروش چوب درختان کهنسال را به جیب می زنند .
3- و مهمتر از همه رقیب امام زاده ها را از میان بر میدارند و عوام خرافه پرست را به سمت امام زاده های ثابت و سیّار هدایت می کنند .
بی مناسبت نیست که این نوشته را با شعرزیبای “درخت”، سروده ی زنده یاد شاعر گرانقدر سیاوش کسرائی بپایان رسانم و بیاد داشته باشیم که در عرصه هنر و ادبیات نیز از روزی که انسان قادر گشته است احساسات و عواطف خود را در به تصویر کشد و احساسات و عواطف خود را در قالب شعری و نوشته ای و سازی و نغمه ای بیان نماید ، درخت و طبیعت و گل وگیاه همیشه الهام بخش انسان بوده است . دشوار است که تصور شود یک هنرمند ، بدون ارتباط با طبیعت ، بتواند خالق یک اثر هنری گردد . و بیاد داشته باشیم که مبارزه با خرافه پردازی و خرافه پرستی در ایران فقط و فقط با قطع شجره خبیثه ی حکومت اسلامی و خشکاندن این سرچشمه ی تمام خرافات ، میسّر خواهد شد .
20 آذرماه 1387
10 دسامبر 2008
درخت
تو قامت بلند تمنایی ای درخت
همواره خفته است در آغوشت آسمان
بالایی ای درخت
دستت پر از ستاره و جانت پر از بهار
زیبایی ای درخت
وقتی که بادها
در برگهای در هم تو لانه می کنند
وقتی که بادها
گیسوی سبز فام تو را شانه می کنند
غوغایی ای درخت
وقتی که چنگ وحشی باران گشوده است
در بزم سرد او
خنیاگر غمین خوش آوایی ای درخت
در زیر پای تو
اینجا شب است و شب زدگانی که چشمشان
صبحی ندیده است
تو روز را کجا ؟
خورشید را کجا ؟
در دشت دیده غرق تماشایی ای درخت ؟
چون با هزار رشته تو با جان خاکیان
پیوند می کنی
پروا مکن ز رعد
پروا مکن ز برق که بر جایی ای درخت
سر بر کش ای رمیده که همچون امید ما
با مایی ای یگانه و تنهایی ای درخت
سیاوش کسرائی