حسن ماسالی در تاریخ نهم فوریه ۱۹۳۶ (بیستم بهمن ۱۳۱۴) در ماسال – تالش – گیلان متولد شد و دوران دانش آموزی را در ماسال، رشت ( دبستان بیستون)، و در تهران (دبستان طهوری، دبیرستان شاهرضا و دبیرستان ادیب) گذراند.
در زمان حکومت دکتر محمد مصدق به مسائل سیاسی علاقمند شد ودر تظاهرات مختلف بمنظور پشتیبانی از حکومت مصدق شرکت میکرد.
در روز ۲۶ مرداد ۱۳۳۲ (۱۹۵۳) در تظاهرات خیابانی و همچنین در میتینگ میدان بهارستان که دکتر فاطمی، دکتر شایگان و کریم پور شیرازی سخنرانی میکردند، شرکت داشت.
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ( اوت ۱۹۵۳) به طرفداری از مصدق و در مخالفت با حکومت کودتا بطور علنی و مخفی اعلامیه های نهضت مقاومت ملی را پخش میکرد.
پس از گرفتن دیپلم از دبیرستان ادیب، در اواخر سال ۱۹۵۹ برای ادامه تحصیل به آلمان غربی سفر کرد و در سال ۱۹۶۰ در دانشگاه توبینگن (آلمان غربی) در رشته پزشکی ثبت نام کرد.
در سال ۱۹۶۰ با دانشجویان ایرانی طرفدار مصدق (حزب دمکراتیک مردم ایران و جامعه سوسیالیست ها) ارتباط برقرار کرد و در سال ۱۹۶۱ با همکاری مهندس گرامی منش، علی گوشه، دکترعلی امین، پرویز امین، پرویز ورجاوند، علی شاکری، دکترناصر طهماسبی، علی شریعتی، صور اصرافیل و سایر مبارزین طرفدار مصدق دست به تاسیس سازمانهای جبهه ملی ایران در اروپا زد و در سازماندهی آن نقش فعالی ایفا کرد. وی تا سال ۱۹۷۰ در کادر رهبری سازمانهای جبهه ملی ایران در اروپا شرکت داشت.
همزمان، ماسالی در شکل گیری انجمن های دانشجوئی در آلمان فدرال و سایر کشورها نقش فعالی ایفا کرد. در همین ارتباط، فدراسیون محصلین ودانشجویان ایرانی در آلمان فدرال و برلین غربی شکل گرفت و سپس کنفدراسیون محصلین و دانشجویان ایران در اروپا تشکیل شد. در کنگره اين تشکيلات که به «کنگره دوسلدورف (آلمان)» معروف شد، ماسالی باتفاق زرین کفش و کاظمی بعنوان دبیر فدراسیون محصلین و دانشجویان ایران در آلمان فدرال و برلین غربی انتخاب شد.
در سال ۱۹۷۰، با الهام از جبهه آزادیبخش الجزایر و انقلابیون ویتنام و کوبا، ماسالی باتفاق عده ای از یاران خود، «جبهه ملی ایران در خاورمیانه» و همچنین «گروه اتحاد کمونیستی» (که بعداً بنام سازمان وحدت کمونیستی شهرت یافت)، را بوجود آورد. اين عده فعالیت های خود را در بیروت، عراق، کویت، افغانستان، یمن جنوبی و ظفار متمرکز ساختند و با ایجاد پایگاه مخفی برای ارتباط گیری با انقلابیون داخل کشور، و همچنین ایجاد همبستگی با انقلابیون خاورمیانه (بطور اخص با انقلابیون فلسطین و ظفار) به مبارزات خود ادامه دادند.
ماسالی باتفاق یاران خود، در خاورمیانه نشریه «باختر امروز» ( دوره چهارم) را بزبان فارسی و «ایران الثوره» را بزبان عربی و همچنین مجله «عصر عمل» را انتشار میدادند و تعداد کثیری کتاب و جزوات تئوریک و سیاسی انتشار دادند که از طریق هواداران تشکیلات در نقاط مختلف اروپا و آمریکا بفروش میرسید.
اين سازمان با گروههای انقلابی گوناگونی که در ایران مخفیانه فعالیت میکردند، ارتباط برقرار کرده و همکاری میکردند. بطور اخص ازهنگام تاسیس چریکهای فدائی خلق و سازمان مجاهدین خلق ایران، با آنان ارتباط داشتند و همکاری میکردند.
آنها فرستنده رادیوئی مخصوصی بنام «رادیو میهن پرستان» را در خاورمیانه سازماندهی کردند که مد تها بوسیله سازمانهای جبهه ملی ایران در خاورمیانه، چریکهای فدائی خلق ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران بطور مشترک اداره می شد.
همزمان با بر گزاری جشن های دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی، حسن ماسالی داوطلب شد تا از طریق مرز افغانستان وارد ایران شود و به گروه مسعود احمد زاده و پویان که هنوز اعلام موجودیت نکرده بودند، بپیوندد. اما پس ازدرگیری مسلحانه درسیاهکل و در تهران، مسعود و مجید احمد زاده دستگیر شدند و برنامه ورود حسن ماسالی بداخل کشور بطور موقت ملغی گردید.
در سال ۱۳۵۲، از طریق محمد حرمتی پور، با بقایای سازمان چریکهای فدائی خلق برهبری حمید اشرف، دوباره ارتباط برقرار گردید و مشترکاً تصمیم گرفته شد که ضمن همکاری های عملی، مباحث تئوریک – سیاسی نیز، بطور مخفیانه، از طریق میکروفیلم به پيش برده شوند تا وحدت تشکیلاتی بین گروه اتحاد کمونیستی و سازمان چریکهای فدائی خلق ایران، تحث لوای «پروسه تجانس» تحقق یابد.
در این ارتباط، در سال ۱۳۵۳ منوچهر حامدی که در کادر رهبری گروه اتحاد کمونیستی و جبهه ملی ایران در خاورمیانه قرار داشت، مخفیانه وارد ایران شد تا پروسه تجانس در ابعاد مختلف تسریع گردد.
در سال ۱۳۵۵، چندین خانه تیمی سازمان چریکهای فدائی خلق توسط ساواک (دستگاه امنیتی و ترور و اختناق رژیم شاه ) شناسائی شد و رفیق ارزنده ای چون منوچهر حامدی، باتفاق چند نفر از کادرهای مبارز سازمان چریکهای فدائی خلق در درگیری مسلحانه بقتل رسیدند.
تبادل نظر تئوریک – سیاسی و همکاری های عملی بین گروه اتحاد کمونیستی و چریکهای فدائی خلق ایران چند سال ادامه داشت اما، برخی اختلاف نظرها ی تئوریک – سیاسی درباره استالینیسم ، مائوئیسم و همچنین مناسبات ضد دمکراتیک درون تشکیلات چریکهای فدائی خلق که منجر به ترور و تسویه فیزیکی چند نفر از کادرهای مبارز آن سازمان شده بود پروسه تجانس بین سازمان چریکهای فدائی خلق ایران و گروه اتحاد کمونیستی را دچار تخلال کرد و نهايتا اين پروسه در سال ۱۳۵۶ متوقف گردید.
در تیر ماه ۱۳۵۷، هنگام زمامداری جمشید آموزگار، حسن ماسالی از طرف گروه اتحاد کمونیستی مخفیانه وارد ایران شد تا تشکیلات مستقل سازمان وحدت کمونیستی را در ایران سازماندهی کند تا گروه بمبارزات خود علیه رژیم شاه ادامه دهد.
پس از فروپاشی رژیم شاه در بهمن ۱۳۵۷، حسن ماسالی علنی شد. ودر سال ۱۳۵۸ از طرف مردم تالش نامزد نمایندگی در مجلس شورایملی گردید و با اکثریت آرا انتخاب شد. اما بعلت انتقاداتی که هنگام مبارزات انتخاباتی، از رژیم نوپای اسلامی بعمل آورده بود، ابتدا دستگیر شد، اما با قید ضمانت بطور موقت آزاد گردید. اما از طريف يک کانال مطوئن دريافت که خمینی بطور مخفیانه فرمان قتل او را صادر کرده است. آیت الله لاهوتی که از سیاست های خمینی رنجیده بود و با حسن ماسالی روابط دوستانه ای داشت، ماسالی را از توطئه قتل باخبر ساخت و عکس و مشخصات دونفر از عناصری که مامور اجرای ترور بودند را در اختیار ماسالی قرار داد و هشدار داد که باید مخفی شود.
حسن ماسالی، ابتدا مدتی در شمال ایران و سپس در تهران به فعالیت های خود بطور مخفیانه ادامه داد، سپس در سال ۱۳۵۹ با رهبری حزب دمکرات کردستان ايران و شخص دکتر قاسملو تماس گرفت و با همکاری ایشان و آماده کردن یک شناسنامه جعلی، خودش را با اتوبوس به ارومیه وسپس به مهاباد و منطقه تحت کنترل مبارزین کرد، در منطقه پیرانشهر و سردشت رساند و با سازماندهی یک گروه از مبارزین گیلان و مازندران، به مقاومت و مبارزه خود ادامه داد.
در سال ۱۳۶۱ و در پس تشکيل شورای ملی مقاومت ایران ماسالی بطور مشروط به عضويت آن درآمد، اما پس از یکسال، بعلت اختلاف نظر با سیاست و شیوه کار مسعود رجوی، ، ارتباط خود را با مجاهدین و شورای ملی مقاومت قطع کرد.
پراکندگی و تفرقه نیروهای مبارز ایران در کردستان ایران، موجب شد که نیروهای سرکوبگر رژیم اسلامی – فاشیستی مناطق آزاد شده در کردستان ایران را دوباره به تصرف خود در آورند و شرایط نامطلوبی را در منطقه و در میان مبارزین حاکم کنند. به همین علت، حسن ماسالی ابتدا شرایط انتقال دوستان و همراهان مبارز خود را از داخل ایران به کشورهای مختلف اروپا فراهم ساخت و سپس خودش ابتدا در فرانسه و سپس در آلمان، زندگی و مبارزه در تبعید را ناخواسته برگزید.
حسن ماسالی برای اینکه به مبارزات خود استمرار ببخشد، در سال ۱۹۹۰ با دکتر شاپور بختیار ملاقات کرد و مدتی به فعالیت خود در چارچوب نهضت مقاومت ملی ایران ادامه داد.
پس از مرگ خمينی رژیم اسلامی – فاشیستی ایران شبکه تروریستی خود را درخارج از کشور گسترش داد و شخصیت های سیاسی برجسته ای نظیر د کتر شاپور بختیار، دکتر قاسملو، شرفکندی و چندین مبارز دیگر را در اروپا ترور کرد و به این ترتیب خلاء سیاسی بزرگی در اپوزیسیون داخل و خارج از کشور بوجود آورد.
شرایط نامطلوب سیاسی در داخل و خارج از کشور، موجب شد که ماسالی باتفاق همفکران مبارزش در راه باز سازی اپوزیسیون ایران گام بردارند. لذا، در سال در شهر اشتوتگارت، آلمان ۱۹۹۵ وی با مشارکت قریب صد نفر از کادرهای سیاسی، با گرایشهای گوناگون، دست به تشکيل «کنفرانس ملی» زد. این تشکیلات قریب سه سال به فعالیتهای خود در شرایط نامطلوب داخلی و خارجی، علیه رژیم ادامه داد.
سرانجام حسن ماسالی در اثر فعالیتهای مداوم سیاسی رشته تحصیلی پزشکی را رها کرده و علوم سیاسی و جامعه شناسی را انتخاب کرد. اما، قبل از اینکه تحصیلات خود را باتمام برساند، برای آخرين بار مخفیانه وارد ایران شد. وی در سال ۱۹۸۴ دوباره به اروپا بازگشت و زندگی و مبارزه در تبعید را انتخاب کرد. در چنین شرایطی، دوباره در دانشگاه فرانکفورت نام نویسی کرد و در سال ۱۹۹۰ تز دکترای خود را درباره «سیر تحول جنبش چپ و عوامل بحران مداوم آن» از انقلاب مشروطه تا هنگام بقدرت رسیدن خمینی به رشته تحرير درآورد.
وی دراین کار پژوهشی، ضعف ها و کمبودهای جنبش چپ ونیروهای ملی ايران را مورد ارزیابی قرار داده و نشان داد که فقدان احزاب مدرن اجتماعی، و همچنین فرهنگ وسیاست بازی های فرصت طلبانه و بی برنامه گی و مناسبات ضد دمکراتیک تشکل های سیاسی، در طول تحولات تاریخی مزبور، از عوامل مهم شکست و ناکامی نیروهای مبارز و انقلابی بوده اند؛ و چنین فرهنگ و سیاست بازی های فرصت طلبانه و بی خردانه، نقش بر جسته ای در واپسگرائی اجتماعی ایران داشته است.