نویسنده : حسن ماسالی
پس از استقرار جمهوری اسلامی – فاشیستی در ایران، بسیاری از مبارزین سیاسی و ایراندوستان در داخل و خارج از کشور، با این پرسش اساسی روبرو بودند که چه باید کرد؟ تا این رژیم واپسگرا و فاشیستی در ایران برچیده شود؛ و چه باید کرد و چه نباید کرد؟ تا چنین فاجعه ای در آینده در ایران تکرار نشود.
مقاومت و مبارزات پراکنده در داخل و خارج از کشور ادامه داشت و نشست ها و کنفرانس های گوناگونی نیز بمنظور جستجوی راهکار ها و برای ایجاد همبستگی با مردم دردمند ایران ، برگزار شدند.
هر کدام از این تلاش ها موجب شده بود که مشعل آزادی خواهی روشن بما ند. اما گام اساسی را نهایتاً مردم درد مند ایران ، بدون برخورداری از سازمان یافتگی موثر، و بدون داشتن رهبران سیاسی مطلوب ، برداشتند.
مردم ستمد یده ایران ، و در پیشاپیش آنان زنان و جوانان، که از واپسگرائی ، ترور و اختناق، و از فقر و فلاکت جانشان به لب رسیده بود، با بهره برداری از تضاد میان ” بد و بدتر”، پا بمیدان مبارزه گذاشتند و نه تنها ضربه مرگباری به ستون فقرات رژیم وارد ساختند ، بلکه جناح های دیگر رژیم را که میخواستند ” سوار بر موج” شوند، و از جنبش اعتراضی مردم برای “استقرار حکومت دینسالاری دیگری ” بهره برداری کنند،از درون خود طرد کردند . هشیاری مردم موجب شد که “رهبران کاذب” ماهیت و خصلت ارتجاعی خود رابار دیگر بروز بدهند ، و وفاداری خود را به ” امام و نظام فاشیستی” آن ، بار دیگر اعلام کردند.
حال این پرسش اساسی مطرح است که نقش سازمانها و مبارزین سیاسی در ارتباط با” جنبش خود جوش مردم” که از سازمان یافتگی توانمند و از رهبران خردمند و کاردان برخوردار نیست چه میتواند باشد؟
آیا هرکدام از ما میتوانیم با ” هورا کشیدن” و یا با پراکنده کاری، ادعای “رهبری ” کنیم؟
آیا باید طبق فرهنگ و رسومات اسلامی ، خودمان را با ” شهید پروری ” و ” عزاداری ” مشغول کنیم و بقیه امور را به ” ظهور امام زمان” موکول کنیم ؟ یا اینکه ، ضروریست بلادرنگ ، به خود خواهی ها ، خود محور بینی ها و به پراکند گی ها خاتمه بدهیم و با حفظ هویت سیاسی – تشکیلاتی خود، بطور باز و شفاف دیدگاه های خود را درباره روند تحولات سیاسی ایران و درباره راهکارهای نجات ایران از واپسگرائی و دیکتاتوری اعلام کنیم و با نیروهائی که درموارد اساسی اشتراک نظر داریم، متحد شویم و برنامه عمل مبارزاتی مشترکی در حمایت از جنبش آزادیخواهانه و برابری طلبانه مردم، طرح ریزی کنیم و مشترکاً باجرا در آوریم تا رهبران مطلوب مردم ، از درون جنبش آزادیخواهانه مردم ، ضمن شرکت در روند مبارزات، شکل بگیرند و نقش تاریخی و اجتماعی خود را ایفا کنند.
بنا براین ، جنبش آزادیخواهانه مردم ایران بار دیگر با همان مشکلات سیاسی- فرهنگی – تشکیلاتی و تاریخی خود روبرو میباشد. درباره ضعف و کمبودهای جنبش مردم سخنوری کردن و یا بطور انتزاعی درباره ” نقش رهبران سیاسی و اجتماعی ” صحبت کردن، کار نا پسند و نامطلوبی است.
همه ما که خود را ” روشنفکر” ، ” فرهیخته” و یا “مبارز سیاسی” می نامیم ، باید در عمل نشان دهیم که از ناکامی ها و شکست های گذشته درس آموخته ایم یا نه؟
همه ما بار دیگر در مرحله آزمایش تاریخی دیگری قرار گرفته ایم تا از یکطرف خرد و دانش خود رابرای خدمت بمردم و جامعه بکار اندازیم ؛ و از طرف دیگر ، با اتخاذ تدابیر مبارزا تی مشترک ، همبستگی مبارزاتی خود را با مردم درد مند ایران به اثبات برسانیم. هرگونه غفلت در این موارد، آگاهانه و یا نا آگاهانه منجر به انحراف و خیانت خواهد شد.
را هکارهای نیروهای مدافع دمکراسی ، سکولاریسم ، برابری طلب و ایراندوست کد امند؟
1
– ما میتوانیم از انجام انتخابات آزاد طرفداری بکنیم ، در صورتیکه رهبران همین رژیم و اپسگرا و نامطلوب ، به هر دلیلی- حتی بخاطر نجات جان خودشان – بپذیرند که همه نیروهای سیاسی و اجتماعی، از آزادی های فردی و اجتماعی برخوردار شوند و بتوانند در انتخابات – بدون اما و اگر- در انتخاب کردن و انتخاب شدن شرکت کنند و ناظرین بین المللی و نمایندگان احزاب و گرو هها در انجام انتخابات آزاد،نظارت کنند.
2- در صورتیکه سرد مداران این رژیم آزادی های فردی و اجتماعی ، آزادی احزاب و مطبوعات و انجام انتخابات آزاد را بلادرنگ نپذیرند، اتحاد و همبستگی نیروهای سکولار، دمکرات و برابری طلب ، ضرورتی اجتناب نا پذ یر خواهد بود. در چنین شرایطی ، نیروهای مزبور وظیفه خواهند داشت که ” شورای رهبری مشترکی” برای هماهنگ کردن تدابیر سازماندهی و مبارزاتی خود بوجود بیاورند، تا به نیروی اثر بخش و توانمندی برای مقابله و متلاشی کردن رژیم فاشیستی تبدل شوند.
هرگونه بی اعتنائی نسبت به خواست تاریخی – اجتماعی و مبارزاتی مردم و هرگونه “عد م احساس مسئولیت دستجمعی “، از طرف هر فرد و گروه سیاسی ، که ادعای آزادیخواهی و یا ایراندوستی میکنند، قابل تحمل و بخشش نخواهد بود.
مردم ایران، خصوصاً مبارزین آزادیحواه ، در شرایط سیاسی و تاریخی سرنوشت سازی بسر می برند. لذا، ایرانیانی که به مردم ومیهن خود عشق می ورزند، ایرانیانی که ازسکولاریسم، دمکراسی و برابری طلبی جانبداری میکنند، ایرانیانی که قلبشان برای آزادی و رفاه مردم ایران می طپد ،حق ندارند در چنین شرایطی، غیر مسئولانه برخورد کنند .
بنابراین، اتحاد و ائتلاف نیروهای سیاسی، و اتحاد عمل مبارزاتی ، بطور هدفمند دنبال میشوند. ما اتحاد ” همه باهم ” را دنبال نمیکنیم، بلکه از اتحاد و همبستگی نیروهای سیاسی و اجتماعی مشخصی جانبداری میکنیم که خواستار تحقق اهداف و برنامه های مشخصی بشرح زیر میباشند:
1- ما حکومت و اپسگرا، دیکتاتوری و فاشیستی نمیخواهیم وهرگونه سیطره جوئی مذهبی و ایدئولوژیکی را در ساختار حکومت و در مناسبات جامعه نفی میکنیم.
2- ما میخواهیم که همه مناسبات واپسگرایانه سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی درایران را از میان برداریم.
3- ما میخواهیم سکولاریسم ، کثرت گرائی سیاسی، دمکراسی خواهی و برابری طلبی را تحقق ببخشیم و در جامعه نهادینه کنیم.
4- ما خواستار برابری حقوق زنان و مردان و همه اقوام ، در همه سطوح هستیم.
5- ما میخواهیم با همه ملل و دول جهان ، بر اساس منافع مشترک و احترام متقابل ، روابط دوستانه و مسالمت آمیز داشته باشیم.
برای اینکه اهداف و برنامه های خود را تحقق ببخشیم ، منتظر کرامات دیگران نمی نشینیم و از همه ایرانیان آزاد اندیش و ایراندوست دعوت میکنیم که از فراخوان : “همبستگی ملی برای دمکراسی – سکولاریسم و برابری طلبی ” حمایت کنند. و از میان خود پنج نفر را بعنوان اعضای ” شورای تدارکاتی برگزارکننده کنگره همبستگی ملی ” انتخاب کنند .
اعضای “شورای تدارکاتی کنگره همبستگی ملی “، وظیفه خواهند داشت که حساب بانکی ویژه ای با نظارت و مسئولیت دستجمعی باز کنند تا افراد بطور داوطلبانه کمک های مالی خود را برای تآمین مخارج کنگره و استمرار بخشیدن مبارزه ، واریز کنند.
اعضای ” شورای تدارکاتی کنگره همبستگی ملی “،همچنین وظیفه خواهند داشت که پیش نویس “منشور مشترک”، آئین نامه و اساسنامه ” کنگره همبستگی ملی” را آماده کنند و تاریخ برگزاری کنگره را باطلاع نیروهای شرکت کننده برسانند.