نویسنده : حسن ماسالی
مقدمه:
وقتی میگوئیم داریم مبارزه میکنیم و یا فلان سازمان دارد مبارزه میکند بلافاصله در ذهن شنونده این سئوال مطرح میشود که برای چه؟ بنابراین ” مبارزه ” بدون هدف و برنامه مفهومی ندارد. مبارزه عبارتست از اعمال و تدابیری که منجربه تحقق اهداف وبرنامه های مورد نظرشود.اما ضروریست توجه داشته باشیم که تدابیر مبارزاتی نیز متنوع هستند ودرارتباط با خصلت اهداف وبرنامه وهمچنین براساس شرایط حاکم در سطح ملی و جهانی اتخاذ میشوند. بعبارت دیگر، تدابیرمبارزه اجتماعی را میتوانیم ازنظرعلوم سیاسی، جامعه شناسی و روانکاوی اجتماعی تعریف و تشریح کنیم و ضروریست که آنرا بطرز علمی بیاموزیم.
داشتن هدف و برنامه های کوتاه مدت و دراز مدت برای مبارزه:
مبارزه میتواند بصورت انفرادی یا دستجمعی دنبال شوند: مبارزه برای احراز مقام ومنزلت ، مبارزه برای مال اندوزی، مبارزه برای سالم سازی محیط زیست، مبارزه برای برابری حقوق زن و مرد، مبارزه برای تامین حقوق کهن سالان، مبارزه علیه دیکتاتوری ، مبارزه برای صلح و غیره.
به عبارت دیگر، زندگی روزمره هرانسان تدابیری هستند که هر فرد برای تحقق امیال شخصی و اجتماعی اتخاذ میکند تاشرایط بقا وتکامل بخشیدن خود وهمنوعانش وهمچنین محیطی که در آن بسر میبرد را فراهم سازد.
ازآنجائیکه انگیزه انسانها، محیط وشرایطی که درآن زیست میکنیم متنوع هستند وعوامل مختلف طبیعی ، تاریخی ( شرایط در مقطع زمانی مشخص ) واجتماعی در روند زندگی انسانها اثر میگذارند، تدابیری که برای تحقق انگیزه ها اتخاذ میشوند نیز متنوع خواهند بود.
انسانها درطول تاریخ تدابیرمختلفی برای بقا و تکامل بخشیدن مناسبات خود اتخاذ کرد ه اند که این تجارب بمرور تبدیل به مقررات و رهنممود های عام اجتماعی شده اند.مثلا: انسانها آموخته اند که چگونه دربرابر سرما ، گرما، بیماری، جنگ ، گرسنگی ویا دیکتاتوری خود راحفظ کنند ویا با آنها بمقابله برخیزند. بنابراین مقررات عام مزبور را باید آموخت تا درشرایط خاص قادر باشیم دست بابتکارعمل بهتری بزنیم.
تدابیر مبارزه اجتماعی در شرایط دمکراتیک وقانونی( جامعه باز ):
تدابیرمبارزه درشرایط دمکراتیک دارای خصلت دمکراتیک خواهد داشت. باین معنی که افرادوگروههای اجتماعی میتوانند با بکارگرفتن ابزار وشیوه های دمکراتیک، خواست ها و انگیزه های فردی و اجتماعی خود را مطرح کنند و یا از مناسبات اجتماعی حاکم انتقاد کنند ودر شیوه های اجرائی و تحقق خواستهای خود نظارت داشته باشند. تدابیر مبارزه درشرایط دمکراتیک مسالمت آمیز، باز وعلنی خواهند بود ودرچنین شرایط و مناسباتی مردم با شناخت متقابل از همدیگر و آگاهی از آنچه در جامعه حکمفرماست تصمیم گیری میکنند. درشرایط دمکراتیک، صاحبان قدرت سیاسی – اجتماعی برگزیده مردم هستند و وظیفه دارند که توسط نهادهای منتخب و مورد اعتماد مردم، خواستهای مردم را به اجرا در آورند. درچنین مناسباتی، گروههای مختلف اجتماعی و سیاسی نیز نقش خود را براساس مبانی قانون اساسی و سایر مقررات سیاسی- اجتماعی ایفا میکنند.
از آنجائیکه مشکل اساسی جامعه ایران استبداد و دیکتاتوری میباشد، مبحث اصلی را به تدابیر مبارزه در شرایط ترور و اختناق اختصاص میدهیم .
تدابیر مبارزه اجتماعی در شرایط ترور و اختناق:
همانطور که اشاره رفت ، مبارزه اجتماعی به انگیزه های مختلفی ارتباط دارد که تحقق آنها به شرایط معین و مشخص بستگی دارد. انگیزه های فردی واجتماعی که از نظرعلمی قابل بررسی هستند و درشرایط معین سیاسی- اجتماعی وتاریخی قابل تحقق میباشند، مورد توجه ما میباشند. بطور مثال استقرار دیکتاتوری و استبداد سیاسی و استمرار بخشیدن این مناسبات از مشکلات اساسی جامعه ایران محسوب میشوند. استقرار دیکتاتوری های فردی ، فرقه ای و طبقاتی موجب ایستائی و واپسگرائی مناسبات اجتماعی ایران بوده اند ومبارزات مردم تاکنون به نتیجه مطلوبی نرسیده است . بنابراین برای اتخاذ تدابیر مبارزه اجتماعی برعلیه استبداد ودیکتاتوری ، ضروری است که بطورهمه جانبه وعلمی ازخصلتها وماهیت آنان شناخت داشته باشیم وازطرف دیگر ضروری است که دلایل شکست و ناکامی مردم ومبارزین ضد دیکتاتوری را نیز مورد ارزیابی قرار دهیم تاقادر شویم تدابیری که برای مبارزه اجتماعی آینده اتخاذ میکنیم ، متناسب با انگیزه ها و اهداف مردم باشند تاازتکرار و بازتولید شکست و ناکامی های گذشته جلوگیری شود.
تاکنون نظامهای دیکتاتوری به اشکال مختلف: دیکتاتوری فردی، دیکتاتوری نظامی و دیکتاتوری مذهبی درایران حاکم بوده اند که بمنظور در انحصار گرفتن قدرت سیاسی و اقتصادی به ترور و اختناق متوسل شده ومیشوند. مردم که از حق انتخاب ومشارکت وازمزایای مختلف دیگراجتماعی محروم میشوند، بصورت انفرادی و گروهی به چاره جوئی می پردازند تا منافع فردی و گروهی خود را تامین کنند و یا بمقابله بر می خیزند تا شرایط حاکم را بنفع مردم جامعه تغیر دهند.
مصالحه با دیکتاتوری ؟
در جوامع مختلف عناصر و گروههای اجتماعی فرصت طلبی یافت میشوند که حاضرنیستند بنفع مردم و جامعه و برعلیه دیکتاتوری مبارزه کنند بلکه درصدد برمی آیند که فرصت طلبانه با دیکتاتور ها مصالحه کنند تا بنحوی ازمزایای حکومت دیکتاتوری بهره مند شوند. چنین افراد و محافلی برای توجیه عملکرد خود به تدابیر مختلفی متوسل میشوند وعملکرد خود را” زیرکی سیاسی ” برای تامین منافع شخصی خود تو صیف میکنند. بطور مثال:
الف- روشنفکرنماهای فرصت طلب که شیقته خودنمائی هستند ، تلاش میکنند که پدیده دیکتاتوری را با جمله پردازی های تئوریک توجیه کنند . برای توجیه عملکرد خود حتی ضمن اهانت به مردم، ادعا میکنند که” مردم عقب مانده جامعه هنوز شایسته دمکراسی نیستند”. یا اشک تمساح می ریزند و میگویند که ” مردم گرسنه نیاز به بهبود اقتصادی دارند که از طریق پنجه آهنین دیکتاتوری قابل تحقق میباشد” . یا مدعی میشوند که ” بدون رشد اقتصادی، استقرار دمکراسی امکان پذیر نخواهد بود.”
ب- برخی از عناصرنیز بخاطر اینکه در غارت منابع و ثروت ملی سهیم شوند، با دیکتاتور ها همکاری میکنند و حتی آماده میشوند که در بکاربستن خشونت و ترور دگر اندیشان نقش فعالی ایفا کنند.
ج- عده ای از افراد جامعه نیز تحت تاثیر تبلیغات ایدئولوژیکی و بنیاد گرایانه مذهبی آنچنان تحمیق میشوند که حاضرند در ترور وجنایات بیرحمانه شرکت کنند( نمونه: درحکومتهای هیتلر، موسولینی،استالین وخمینی).
این خصائل را در زمان شاه و در زمان رژیم خمینی شاهد بوده ایم. پس از روی کارآمدن خاتمی بخش بزرگی از ورشکستگان سیاسی و ساده اندیشان به خدمت رژیم در آمدند و صفوف نیروهای اپوزیسیون چندین سال مخدوش شده بود.
مبارزه علیه دیکتاتوری
در جوامع بشری عده کثیری نیز هستند که بعلت آگاهی سیاسی و رشد وجدان اجتماعی شان حاضر نمیشوند با نظامهای دیکتاتوری مصالحه کنند و منافع اجتماعی را فدای منافع فردی خود کنند.
معمولا درجوامعی که مردم آن از سازمان یافتگی و نهادهای دمکراسی خواهی برخوردار نیستند، ابتدا بخشی بزرگی از مردم دربرابر دیکتاتورها سکوت میکنند و رویدادها را با سو ظن نظاره میکنند.اما اینگونه سکوت ها علامت رضایت نیست . مردم بمرور می آموزند که چگونه خود جوش و یا سازمان یافته دربرابر دیکتاتورها ایستادگی و مبارزه کنند.
در شرایطی که دیکتاتوری و ترور واختناق حاکم میشود ابتدا تعداد محدودی از روشنفکران آگاه ، دانشجویان و مبارزین سیاسی شجاعانه بطور علنی یا مخفی، سازمان یافته ویا با ابتکار فردی و خودجوش بمقابله برمیخیزند و مبارزه میکنند. و بمرور سایر اقشار مردم که سکوت اختیار کرده بودند بد نبال پیشتازان مبارزه حرکت میکنند و مبارزه اجتماعی علیه دیکتاتوری شکل و محتوای غنی تری کسب میکند .
الف- مبارزه مسالمت آمیز بشکل مقاومت منفی
اینگونه تدابیر مبارزه اجتماعی را نافرمانی مدنی نیز می نامند. باین معنی که مردم با اشکال مختلف ازهمکاری بارژیم امتناع می ورزند. کم کاری در ادارات و کارخانه ها ، افشاگری روشنگری درباره ماهیت دیکتاتوری در میان اعضای خانواده ، دوستان ، در مدرسه، دانشگاه و کارگاهها و ادارات ، و در هرکوی و محله بطرز گسترده و همه جانبه دنبال میشوند. با رعایت مسائل امنیتی، روشنگری و جلب پرسنل نیروهای انتظامی وارتش دردستور کار قرار میگیرند تاآنان در شرایط ضروری از اجرای فرامین سرکوب اجتناب ورزند و برنامه های سرکوب و ترور رژیم دیکتاتوری را عقیم بگذارند ویا اطلاعات درونی رژیم را دراختیار نیروهای دمکرات بگذارند.و در شرایط سرنوشت ساز سیاسی ، به نیروهای مردم و جنبش دمکراسی خواهی بپیوندند.
ب- مبارزه پیگیرانه و قاطعانه مسا لمت آمیز
جنبه های دیگر مبارزه مسالمت آمیز اجتماعی اینستکه افراد به ضرورت کار دستجمعی و سازمان یافته واقف میشوند و برعلیه دیکتاتوری بمقابله برمی خیزند. در جوامع مدرن وپیشرفته کنونی درجهان، مبارزات فردی به نتایج مطلوبی نمی رسند و ضروریست که افراد جامعه که دارای انگیزه های صنفی، سیاسی و یا اقتصا دی مشترکی هستند ابتدا تشکیلات و سازمان مطلوب خود را بوجود بیاورند و اهداف و برنامه های سیاسی و برنامه عمل مبارزاتی خود را برای کوتاه مدت و دراز مدت تدوین میکنند.
داشتن طرح وبرنامه و چشم اندازسیاسی دارای اهمیت ویژه ای است . متناسب با هر طرح وبرنامه سیاسی-صنفی ضروریست که اتحادیه های صنفی، گروهای سیاسی، گروههای کار برای اجرای طرح و برنامه ها ایجاد شوند. باید همچنین توجه داشته باشیم که مسائل و مشکلات اجتماعی در سطح ملی و جهانی بهم گره خورده اند و بسیار پیچیده هستند. غلبه برمشکلات و راهیابی های مناسب سیاسی و اجتماعی از طریق یک فرد و یا یک جمع کوچک نه تنها امکاپذیر نمیباشد، بلکه خصلت ضد دمکراتیک نیز کسب میکند. لذا ضروریست که در هر گروه اجتماعی و تشکیلات سیاسی، رهبری دستجمعی اعمال شود و مسئولیتها بدرستی بین مبارزین و کوشندگان اجتماعی تقسیم گردند و روابط انسانی سالم و مناسبات تشکیلاتی دمکراتیک و کار ساز تنظیم شوند تا همه استعدادها بکار گرفته شوند تا تشکیلات و جنبش سیاسی کمتر دچار اشتباه و خطا گردد. همگام با این اقدامات ضروریست که امکانات مالی ، تبلیغاتی و تکنیکی فراهم شوند، وگرنه مبارزه به انحراف کشیده میشود و یا از استمرار باز می ماند . تشکیلات سیاسی، جبهه یا جنبش دمکراسی خواهی مردم، موقعی میتوانند به پیروزی دست یابند وبه نتیجه مطلوب برسند که از پشتیبانی مردم برخوردار باشند. مردم نیزموقعی به پشتیبانی یک تشکیلات یاجنبش دمکراسی خواهی برمی خیزند که به برنامه سیاسی، رهبران آن تشکیلات و جنبش اعتماد داشته باشند و ازعملکرد و پیگیری آنان در مبارزات اجتماعی راضی باشند.عامل مهم دیگری که از نظر روان اجتماعی درجوامع استبدادی ودیکتاتورزده نقش ایفا میکند اینستکه تشکل های سیاسی مخالف رژیم بتوانندد دربرابردشمنان دمکراسی قدرت نمائی کنند. تشکیلات سیاسی وجنبش دمکراسی خواهی نیزموقعی قادرند قدرت نمائی کنند که با اقشارمختلف اجتماعی ارتباط داشته باشند و به اشکال مختلف آنانرا سازماندهی کنند و قادرباشند باوجود ترور و اختناق در همه جا ابراز وجود کنند و نیروهای دشمن را کلافه و تجزیه کنند. تکیه به فنون سازماندهی در شرایط ترور و اختناق ، تلفیقی از مبارزره علنی و مخفی ، توجه به امرسازماندهی گسترده وسراسری درجامعه، موجب تداوم واستمرارمبارزه وجلب هرچه بیشتر اقشارناراضی جامعه میشود وباین ترتیب شرایط اعمال قدرت متقابل اجتماعی نیز فراهم میگردد.
درایران تجارب فراوانی در ارتباط با مبارزات مسالمت آمیز و یا قهر آمیز بدست آمده است که ضروریست مورد بررسی ما قرار بگیرند.
قریب باتفاق سازمانهای سیاسی سنتی و رهبران آنها از مبارزات مسالمت آمیز درک نادرستی دارند. بی حالی و بی رمقی و فقدان قاطعیت سیاسی ، عدم برخورداری از تشکیلات منظم و دمکرات را ” مبارزه مسالمت “آمیز میِ نامند. باچنین بینشی گاهگاهی ابراز وجود میکنند وسپس درلانه های خودمی خزند. فقدان برنامه ریزی دراز مدت برای استمرار بخشیدن مبارزه ، عدم توجه به نقش زنان و جوانان، برقرار کردن روابط فامیلی و خانوادگی در تشکیلات سیاسی وموروثی کردن رهبری جنبش، باخاطرات تاریخی گذشته و گرامیداشت خاطره شهدا نیروی مردم را تلف میکنند و مردم را با نوحه خوانی- به سبک آخوندها- مشغول می سازند. بینش ومنش عقب مانده و ساختار تشکیلاتی فرسوده موجب میشوند که حتی در درون یک تشکیلات علیه همدیگر توطئه گری کنند. بهمین دلایل نیز جنبش های سیاسی هربار پس از چند جست و خیز احساساتی نهایتا با بحران و ناکامی مواجه می شوند.
تاریخ تحولات سیاسی ایران از انقلاب مشروطه تاکنون – خصوصا در سالهای 39 تا 43 – واز جمله پس از فروپاشی نظام شاه نشان داده اند که دراثرکمبودهای فاحشی که درساختار فکری- سیاسی – تشکیلاتی و رهبری سازمانهای سیاسی سنتی وجود داشتند ، عده ای از جوانان و مردم که از سازمانهای مزبور سرخورده شده بودند ، به مبارزه مسلحانه و قهر آمیز بعنوان استراژی مبارزه برای کسب قدرت سیاسی روی آوردند.
تجارب تاریخی جهان و ایران نیز نشان داده اند که مبارزه مسلحانه و بکار گرفتن خشونت برای کسب و انتفال قدرت سیاسی، نهایتا موجب استقرار دیکتاتوری دیگری میگردد.
مبارزه مسالمت آمیز باین مفهوم نیست که همه شبکه های تشکیلاتی ، رهبران و مبارزان جنبش دمکراسی خواهی را بدشمن معرفی کنیم و دشمن را از همه تاکتیکهای مقاومت و مبارزه مطلع سازیم .
همیشه شرایط سیاسی و تاریخی معینی ایجاب میکند که عده ای از مبارزین اولیه که نقش پیشگام در مقابل نظام دیکتاتوری را ایفا میکنند شناخته شوند ولذا بالاجباربخش مهمی ازفعالیتهای آنان نیزعلنی و شناخته میشوند. اما این باین مفهوم نباید باشد که این افراد همه ابتکارات سیاسی و تشکیلاتی خود را به روال سابق ادامه بدهند وبرنامه های مبارزاتی را مواجه با مشکل سازند ومبارزین جنبش دمکراسی خواهی را از طریق تشکیلات بی در وپیکر به دشمن بشناسانند و قربانی کنند.
اتخاذ تدابیرگوناگون وابتکار عمل در مبارزه اجتماعی برای تضعیف روحیه دشمن و بسیج مردم
اگر اشکال اصلی مبارزه اجتماعی را” مبارزه مسالمت آمیز” و یا” مبارزه قهرآمیز مسلحانه” فرض کنیم، سازمان دهندگان چنین مبارزاتی به ابتکارات گوناگون و به تدابیر دیگری نیزمتوسل میشوند تا روحیه نیروهای دشمن را تضعیف کنند و زمینه های ذهنی مساعدی برای بسیج هرچه بیشتر مردم فراهم سازند. این ابتکارات و تدابیر در خدمت تدابیراصلی مبارزه اجتماعی قرارمیگیرند. بطورمثال: مبارزه اقتصادی سند یکاها ی کارگران و کارمندان علیه رژیم برای کسب مزد و درآمد بیشتر و برای فلج کردن امور مالی و اداری نظام دیکتاتوری ؛ مبارزه تبلیغاتی برای افشای رژیم و تبیلغ برنامه و دیدگاههای جنبش دمکراسی خواهی؛ انتشار اسناد محرمانه رژیم و افشای فساد مالی و تبهکاری های رهبران نظام؛ ایجاد مراکز تربیت کادر وپژوهشگاههای ویژه بمنظور تربیت کارشناسان اجتماعی وپرورش کادررهبری سیاسی بمنظور استمراربخشیدن مبارزه و مقابله با نیروهای واپسگرا و برای تضمین مدیریت آینده جامعه و همچنین ارائه طرح وبرنامه برای نوسازی کشور .
تدابیری که برای مبارزه مسلحانه و یا مسالمت آمیز اتخاذ میشوند با همدیگر تفاوت دارند و هرکدام از شیوه های مبارزات مزبور نوع سازماندهی و ابزار کار متناسب خود را طلب میکند.
هدف از مبارز مسالمت آمیز اینستکه تدابیری اتخاذ شوند که انتقال قدرت سیاسی از نظام دیکتاتوری به نیروهای دمکرات ومنتخب مردم بدون توسل به خشونت تحقق یابد. اما باید توجه داشت که مبارزه مسالمت آمیز مردم و نیروهای دمکرات موقعی به نتیجه میرسد که نیروهای مردم از قدرت سازمان یافتگی گسترده و همه جانبه ای برخوردار باشند و رهبران جنبش دمکراسی خواهی قادر باشند بابسیج و سازماندهی اقشار مختلف اجتماعی و ایجاد قدرت متقابل اجتماعی شرایط فرسایش و تجزیه نیروهای دشمن رافراهم کنند و آنرا بزانو در آورند.
مبارزه مسلحانه یکی ازشیوه های مبارزه اجتماعی است که میتواند بعنوان تاکتیک یا استراتژی بکارگرفته شود. افراد و سازمانهائی که مبارزه مسلحانه را بعنوان استراتژی انتخاب میکنند، از فلسفه خشونت طلبی برای رسیدن به قدرت و برخورد با دگراندیشان جانبداری میکنند . چنین فلسفه وسیاستی عاقبت به دیکتاتوری می انجامد.
اما نیروهای دمکرات جهان مبارزه مسلحانه را بعنوان تدابیرتاکتیکی که جنبه دفاعی داشته است برای تحقق اهداف مرحله ای خود بکار بسته اند که بطور نمونه میتوان از مقاومت مسلحانه نیروهای دمکرات اروپا دربرابر نازیسم و فاشیسم نام برد. این نیروها ازچپ تامحافظه کارپس ازتشکیل جبهه واحد ضد فاشیسم باشرکت درجنگ پارتیزانی موفق شدند که هیتلرو موسولینی را در اروپا شکست بدهند و پس از آن دوباره به مبارزه و رقابت پارلمانتاریستی و شیوه های مسالمت آمیز روی آوردند.
باید یاد آورشد که ساختارسازمانهای سیاسی- نظامی هرمی شکل میباشد که باپذیرش دیسیپلین و دستور العمل های سیاسی – نظامی فعالیت میکنند. سازمانهائی سیاسی که مبارزه مسلحانه را بعنوان یک تاکتیک می پذیرند، میتوانند دارای شاخه نظامی مستقلی باشند که زیر نظر رهبری سیاسی- نظامی ویژه ای عمل کند .
در هر مبارزه اجتماعی ، تبلیغات ازاهمیت ویژه ای برخوردارمیباشد. بدون کارزارتبلیغاتی هیچ مبارزه ای به نتیجه مطلوب نمیرسد. نیروهای دمکرات جهان درحال حاضر میتوانند با بکار گرفتن ایمیل ، اینترنت ، رادیو و تلویزیون، قدرت سانسور نظامهای دیکتاتوری را بشکنند و با افشاگری و روشنگری نیروهای مردم را بهتربسیج کرده، درسازمانهای مبارز متشکل سازند.
تلفیق مبارزه علنی و مخفی
مبارزه اجتماعی میتواند به شکل علنی، مخفی و یا تلفیقی از هر دو شکل تعقیب شوند. باید توجه داشت که مبارزه مخفی معمولا در شرایط ترور و اختناق سازماندهی میشوند. سازماندهی مبارزه مخفی الزاما بمفهوم طرفداری از خشونت نیست . بلکه تدابیری هستند که برای تحقق اهداف زیر اتخاذ میگردند :
الف- کادرها وکوشندگان مبارز ازضربات دشمن درامان باشند؛ ب – با حفظ کوشندگان مبارزه، استمرار مبارزه تضمین شود؛ ج- با استمرار مبارزه نیروهای دشمن تجزیه و فرسوده شوند؛ د- از طریق سازماندهی مخفی شبکه های سیاسی – مبارزاتی در سراسر کشور ایجاد میگردد تا نیروهای دمکرات بتوانند شرایط رهبری قیام سراسری مردم رافراهم سازند و همچنین قادر باشند پس ازفروپاشی دیکتاتوری ازهرج ومرج و انتقامجوئی های خودسرانه جلوگیری بعمل آورند.
رهبران جنبش دمکراسی با ایجاد شبکه های مخفی سیاسی- مبارزاتی قادرخواهند شد که ازخودشان ، ازکادر و از کوشندگان جنبش دمکراسی خواهی حراست بعمل آورند و مانع از شکست و ناکامی جبنش دمکراسی شوند و توده های مردم را به آینده امیدوار سازند.
فنون و شیوه های سازماندهی
معمولا هر سازمان سیاسی دارای برنامه و اهداف مرحله ای و کوتاه مدت و یا دراز مدت و استراتژیک میباشد. بنا براین ، ضرورت دارد که سازمانها برای تحقق اهداف و برنامه های سیاسی کوتاه مدت و یادراز مدت خود، تشکیلات ( سازمان) سیاسی متناسبی نیز بعنوان ابزار کار بوجود بیاورند . مبارزین سیاسی موقعی میتوانند تدابیر مبارزاتی خود را بکار اندازند که از ابزار تشکیلاتی متناسبی نیز برخوردار باشند تا به نتایج مطلوبی برسند. بدون سازمان یافتگی مردم وبدون سازماندهی مبارزه، کوشندگان سیاسی موفق نخواهند شد ومبارزه اجتماعی مردم نیز مواجه با شکست و ناکامی خواهد شد.
باید همیشه مد نظر داشته باشیم در جوامعی که در آن آزادی و دمکراسی حکمفرماست ، تدابیر مبارزاتی و فنون سازماندهی نیز باز، علنی و دمکراتیک خواهند بود.
اما در جوامعی که در آن دیکتاتوری ، ترورواختناق حکمفرماست و مبارزه اجتماعی هنوز توده ای ، سراسری و گسترده نشده اند، شیوه مبارزه و سازماندهی علنی راباید محدود کرد تا کوشندگان سیاسی وتشکیلات کمتر آسیب ببینند. در شرایط ترور و اختناق ضروریست که با ایجاد شبکه های سه تا هفت نفری در سراسر کشور مبارزین خود را سازماندهی کنند و تلفیقی ازشیوه مبارزه علنی ومخفی دردستورکارقرار بدهند . این سیاست و شیوه کار تازمانی ادامه می یابد که جنبش و تشکیلات سیاسی مورد نظرقادرباشد مردم سراسرکشور را بطورگسترده برای قیام و قدرت نمائی در برابردیکتاتوری بمیدان بیاورد.
هم اکنون در ایران مشاهده میکنیم سازمانهائی که فقط به شیوه مبارزه و سازماندهی علنی عادت کرده اند، رهبران و کوشندگان شناخته شده آنها تحت کنترل رژیم دیکتاتوری قرار دارند. تمام ارتباطات پست ، تلفن ، ایمیل و رفت و آمده به منازل آنان تحت نظر دستگاه های سرکوبگر رژیم قرار دارند و درحقیقت به مهره های سوخته ای بدل میشوند که اگر افراد مبارز دیگر به آنان نزدیک شوند بمخاطره خواهند افتاد.
روند مبارزه وضرورت رویاروئی با دیکتاتوری موجب میشود که عده ای ازمبارزین شناخته شوند. اما این امر مانع از آن نمیگردد که رهبران شناخته شده عاقبت اندیشی نکنند . رهبران علنی و شناخته شده جنبش دمکراسی خواهی ایران باید سازمان و همرزمان خود را برای مبارزه ای سخت و دراز مدت آماده کنند و لذا در اتخاذ شیوه ها و تاکتیک های مبارزه و در شیوه های سازماندهی تجدید نظر کنند. اگر رهبران مبارزین سیاسی که از طرف رژیم شناخته شده اند از پوسته کنونی خود خارج نشوند و با چشم انداز درازمدتی مبارزه را برنامه ریزی نکنند، رژیم قادرخواهد شد که با صحنه سازیهای داخلی و زد وبندهای بین المللی وهمچنین تشد ید بخشیدن سرکوب ، جنبش دمکراسی خواهی را ناکام سازد.
بارها شاهد آن بوده ایم که هرگاه مبارزین شناخته شده داخل کشوربرنامه تظاهرات اعتراض آمیزی رااعلام می کردند، همه کوشندگان شناخته شده پیشاپیش دستگیر می شدند و رژیم قادربود که حرکات اعتراضی را مهار کند.
حتی مطلع میشویم که نیروهای سرکوبگر تا آنجا پیش رفته اند که از اختلاف نظرهای درون تشکیلاتی افراد در این سازمانها مطلع هستند و بطور هدفمند برای تفرقه در میان مبارزین سیاسی برنامه ریزی میکنند.
ترکیب شبکه های تشکیلاتی و نقش آنها
هرشبکه سیاسی – مبارزاتی درشرایط ترور واختناق میتواند از سه تا هفت نفرتشکیل گردد. چرا سه تا هفت نفر؟
هرشبکه ی تشکیلاتی – مبارزاتی وظیفه خواهد داشت که بطور مستقل در همه زمینه ها عمل کند. لذا باید حداقل از سه نفر تشکیل گرددکه بتوانند ازعهده انجام امورخود برآیند. سه نفرتشکیل دهنده باید صاحبنظر، سازمانده ، مبارز و دارای خصلت دمکراتیک باشند. یعنی درشرایط اضطراری وعدم دسترسی به رهبران کل جنبش ، قادر باشند ازنظریات جنبش دمکراسی خواهی دفاع کنند وآنرا تبلیغ کنند. تشکیل دهندگان یک شبکه تشکیلاتی باید از شخصیت هائی تشکیل گردد که نسبت بهمدیگر و نسبت بمردم صادق و صمیمی باشند. درمبارزه برای استقرار دمکراسی چشم انداز روشنی داشته باشند.
افراد تشکیل دهنده هرشبکه باید بیاموزند که چگونه امکانات مالی وتکنیکی وتسهیلات لازم برای استمرار مبارزه خود را فراهم کنند. ضروری است که به فنون سازماندهی در شرایط ترور و اختناق آگاهی داشته باشند و نه تنها خودشان را حفظ کنند بلکه در راه گسترش و موفقیت مبارزه کوشا باشند.
بعبارت دیگرتشکیل دهندگان هر شبکه تشکیلاتی – مبارزاتی باید بیاموزند که خود کفا باشند. افراد هر شبکه تشکیلاتی که نقش سیاسی- مبارزاتی را برعهده میگیرند باید بین خود تقسیم کارکنند وهفته گانه و یا ماهیانه از نتایج کار خود جمعبندی بعمل آورند تا کمبودها و نواقص کارها را جبران نمایند. افراد تشکیل دهنده هر شبکه تشکیلاتی از حقوق مساوی برخوردارمیباشند ودر مسائل اساسی باهمدیگر مشورت کرده تصمیم گیری میکنند و رهبری دستجمعی را باجرا در می آورند.
در شرایط ترور واختناق ترکیب شبکه های تشکیلاتی نباید ازهفت نفرتجاوز کند، زیرا ترکیب افراد هرچه گسترده تر باشد ، تضمین امنیت شبکه مزبور و حفاظت افراد مشکل تر خواهد شد. گاهگاهی اتفاق می افتد که یک فرد در اثر به احتیاطی و یا دراثز تصادف بخطر می افتد. در هر شبکه باید پیشاپیش چنین رویدادهائی را پیش بینی بکنند و مقررات و علامت گذاری خاصی را وضع کنند تا هر ملاقات و نشستی با رعایت مسائل امنیتی صورت بگیرد. در شرایط ترور و اختناق نباید با خوش خیالی و نا پختگی حرکت کرد.
هشیاری مبارزاتی دربرابر توطئه ها و ترفندهای نیروهای سرکوبگرو محافل ارتجاعی
افرادی که در جنبش دمکراسی خواهی شرکت میکنند ضروریست که بیاموزند ازخود ، همرزمان خود و آرمانهای جنبش دمکراسی خواهی حراست بعمل آورند. یک مبارز دمکرات تنها کافی نیست که شجاع ومقاوم باشد، بلکه باید از توطئه ها و ترفندهای نیروهای ارتجاعی نیز آگاهی داشته باشد وباهشیاری عمل کند. نیروهای دشمن همیشه رودررو وعریان عمل نمیکنند بلکه کوشش بعمل می آورند که ازضعف افراد واختلافات درون تشکیلاتی جریان های سیاسی نیز بهره برداری کنند. نیروهای ارتجاعی گاهی باخشونت وگاهی درلباس دوست ظاهر میشوند.
نیروهای دیکتاتوری با امکانات مالی ، قدرت نظامی و تجهیزات تکنیکی پیشرفته وارد کار زار میشوند. نیروهای دمکرات جامعه با پشتیبانی مردم وبا استعدادهای خلاق خود بمقابله برمی خیزند. نیروهای دمکرات موقعی میتوانند تعادل قوا را بنفع خود تغیر دهند که رابطه ای ارگانیک ( سازمان یافته ) باتوده های مردم داشته باشند و به فنون سازماندهی و تدابیر گوناگون مبارزاتی تسلط داشته باشند. یکی از فنون مبارزه اجتماعی ، شیوه مبارزه و مقابله با نیروهای سرکوبگرو ارتجاعی میباشد. افراد و تشکل های دمکرات باید کوشش کنند از برنامه ها ، شیوه های مقابله ، ترفندها و حیله گریهای نیروهای سرکوبگر مطلع شوند و آنان را خنثی سازند.
مبارزینی که از نظر پلیس ارتجاع شناخته نشده اند، هرگز نباید علنا با مبارزین شناخته شده تماس برقرار کنند.
ازتلفن منازل مسکونی خود برای گفتگو وقرارهای سیاسی نباید استفاده کنند. آگاه باشند که تلفن همراه(موبیل) افراد شناخته شده قابل کنترل میباشند ( در زمان فلاحیان، وزارت اطلاعات دستگاههای مجهز الکترونیکی از آلمان خریداری کرد ه که میتوانند امواج تلفن همراه اشخاصی را که تحت پیگرد قرار دارند، کنترل کنند). مبارزین سیاسی هنگامی که جلسه و ملاقات سیاسی دارند حتما باید تلفن همراه خودرا خاموش کنند. زیرا از طریق کنترل امواج تلفن همراه ، میتوانند محل و مکان تجمع آنان شناسائی و ردیابی شود.
تا آنجائیکه امکان دارد مبارزینی که شناخته شده اند باید مبارزات و ارتباطات علنی خودرا محدود کنند. مبارزینی که ازطرف پلیس شناخته شده نیستند، درصورتیکه در تظاهرات شرکت میکنند، باید از تاکتیکهای “مقابله موضعی و گریز” برای فرسایش و گمراه کردن نیروهای دشمن استفاده کنند.
نیروهای پلیس و ارتجاعی به آسانی میتوانند در سازمانهای سنتی فرسوده و بی رمق رخنه کنند و از آنطریق از برنامه های مبارزات علنی مطلع شوند. بنابراین در تماس با اینگونه سازمانها باید محتاط بود.
از ترفندهای مختلف نیروهای دشمن ازجمله اینستکه کوشش میکنند از ضعف ها و جاه طلبی های افراد، ازشرایط نا مناسب خانوادگی وروابط خویشاوندی وخصوصی افراد مبارزاطلاعاتی بدست آورند وبرآن اساس برنامه ریزی میکنند.
هر مبارزی باید درباره مکانی که زندگی میکند، با آدم هائی که معاشرت میکند ، در محلی که جلسه میگذارد، از ابزاری که برای گذراندن امور خود استفاده میکند شناخت و آگاهی داشته باشد.
مبارزین سیاسی که در شرایط ترور و اختناق فعالیت میکنند، نباید کنجکاو باشند که از اسامی افراد و مناسبات سایر شبکه های تشکیلاتی مطلع شوند.
مبارزینی که در شرایط ترور و اختناق مبارزه میکنند میتوانند ازطریق ایمیل و اینترنت و با رمز گذاری ، امور شبکه های مختلف سیاسی – مبارزاتی را با همدیگر همآهنگ سازند.