حسن ماسالی
– اهد ا ف و چشم انداز سیاسی –
– ابعاد گونا گون مبارزه –
پیشگفتار
بسیاری از ما هنوز نیاموخته ایم که دلایل واپسگرائی و ناکامی های کنونی جامعه ایران را از جمله در ارتباط با گسست های تاریخی – اجتماعی و فرهنگی گذشته ، بطور علمی توضیح بدهیم. و برای اینکه از قبول مسئولیت اجتماعی طفره برویم، به عرب ها، آمریکائی ها و انگلیسی ها فحاشی میکنیم و خودمان را” فرزندان کوروش بزرگ” می نامیم و سپس زیر چتر اعتبار “کوروش بزرگ” ،” فاشیست مآبانه” با دگر اندیشان برخورد میکنیم.
درباره خصائل برجسته” کوروش بزرگ” و از جمله رفتار انسا ندوستانه اش با ” دگر اندیشان” سخن گفتن هنگامی ازنظر سیاسی وفرهنگی ارزشمند و اثربخش هستند که دمکرات منشی وانساندوستی خود را”امروز” نیز به اثبات برسانیم، نه اینکه عامدانه و” فاشیست مآبانه ای” با دگر اندیشان برخورد کنیم.
همچنین ، در زندگی روزمره مشاهده میکنیم که بسیاری ازما ایرانیان، برای اینکه ضعف ها ، کمبود ها و غفلت های خودمان و اجدادمان را پرده پوشی کنیم، فقط ” دخالت های خارجی” را عامل اصلی ناکامی جامعه ایران قلمداد میکنیم؛ در حالیکه ارزیابی های علمی از رویداد های تاریخی نشان میدهند که ” تسلط عوامل و نیروهای خارجی ” نیز در اثر” ضعف ها، بی تدبیری ها ، و فروپاشی های درونی ایرانیان” روی داده اند.
بنابراین، باید این واقعیت هارا بپذیریم وعامدانه فراموش نکنیم که در این جامعه زشتی ها ، پلیدی ها و جنایات بیشماری نیز روی داده اند و هنوز روی میدهند که ناشی از فرهنگ ، بینش و منش و غفلت ما ایرانیان بوده است .
فرهنگ ” خودیاری و انسان دوستانه ” ای که از نظر تاریخی در ایران وجود داشت و به آن افتخار میکنیم ، اکنون در درون جامعه و از همه مهمتر در میان ” فرهیختگان ” ایران بطرز شرم آوری نزول کرده است و اغلب اوقات و در اکثر محافل بر پایه دروغ ، فرصت طلبی ، ریاکاری ، تفرق افکنی و ضد انسانی جریان دارند.
در شرایطی که هنوز مردم اروپا در مناسبات ابتدائی و بسیار عقب مانده و با توحش زندگی میکردند، در ایران نظام اداری – سیاسی و قضائی پیشرفته ایجاد شده بود. اکنون باید از خودمان بپرسیم که چه غفلتهائی در طول تاریخ مرتکب شده ایم که اکنون در قرن بیستم مشتی آخوند شیاد و جنایتکار بر ما حکومت میکنند؟ و دستگاه اداری– نظامی کشور برپایه دزدی، فساد وجنایت عمل میکنند؛ از همه مهمتر چگونه عده ای از” فرهیختگان” جامعه ، هنوز بخودشان اجازه میدهند که با چنین عناصر و محافل ارتجاعی و جنایتکار همکاری کنند؟
این مطالب را از این لحاظ مطرح میکنم تا بخودمان بطور انتقادی بنگریم و خطاها ئی که اجداد ما و خودمان مرتکب شده ایم بطور واقع بینانه مورد ارزیابی قرار دهیم و در انتخاب راهکارهای اجتماعی و سیاسی کنونی و آینده، بیش از گذشته احساس مسئولیت کنیم و هشیارانه با چشم انداز روشن و دراز مدت و با اتخاذ تدابیر همه جانبه در صدد جبران کمبود ها و کاستی خودمان و جامعه بر آئیم..
ابعاد بحران کنونی در ایران:
اعتقاد دارم که بحران کنونی در ایران ، تنها “حکومت جمهوری اسلامی” نیست ، بلکه شرایط فرهنگی ، مناسبات سیاسی و اقتصادی که موجب شکل گیری ” جمهوری اسلامی” و حکومت آخوندها در ایران شده اند، مشکل اساسی جامعه ما میباشند.
آنچه که هم اکنون در جامعه ما حاکم است ، تنها یک دستگاه دیوان سالاری – نظامی فاسد و جنایتکار ، نیست؛ بلکه حکومتی است فاشیستی که با یاری جستن از فرهنگ ارتجاعی و قرون وسطائی جامعه ما را به تخریب و نابودی کشانده است.
جمهوری اسلامی پدیده ای است که با اتکا به بستر فرهنگ ارتجاعی رایج در جامعه و با” ایدئولوژیزه” کردن مذهب ، سلطه خودش را تاکنون حفظ کرده است.
بنابراین ، جامعه ما با بحران عمیقی روبرو است که حکومت آخوند- پاسدار- بسیج ،” نماد” این بحران هستند. و لذا تنها با “سلب قدرت سیاسی ” از این ” نماد” ، مشکل اساسی جامعه حل نمیشود. بلکه، برای مقابله با بحران عمیق اجتماعی که ابعاد ایدئو لوژیکی ، اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی واپسگرایانه و تخریبگرانه دارند، نه تنها ” نماد” ارتجاعی باید بطور بنیادی متلاشی شود، بلکه ضروریست که تدابیر همه جانبه و دراز مدتی طرح و برنامه ریزی شوند تا بسترهای فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی این پدیده ارتجاعی ریشه کن شوند.
” اصلاح حکومت ” یا ” جابجا کردن رهبران سیاسی” ، اشتباه تاریخی و انحراف سیاسی نابخشودنی دیگری خواهد بود. بنظرم ، ضروری است که با چشم انداز دراز مدت، گام های گوناگونی در پیوند با همدیگر برداریم تا بتوانیم غفلتها و کمبودهای گذشته را جبران کنیم:
گام اول : متلاشی کردن تمام عیار”ماشین قدرت نماد ارتجاعی” است که باید دردستورکار مبارزاتی هر آزاد اندیش ایرانی قرار بگیرد.
هرگونه سیاست مصالحه جویانه و تعامل با پدید ه ی ارتجاعی و ضد انسانی حاکم در ایران ، گناهی نابخشودنی است.
گام دوم : برنامه های مرحله ای گوناگون و همه جانبه ای است که پس از متلاشی کردن”ماشین قدرت” نماد ارتجاعی ، باید برای باز سازی و شکل گیری یک “جامعه نوین” ، بر مبنای سکولاریسم ، دمکراسی خواهی ، برابری طلبی ، انساندوستی و تکامل بخشیدن مناسبات اقتصادی و اجتماعی میباشند ، پیش بینی شوند و باجرا در آیند.
اگر با چنین اندیشه و سیاستی عمل نکنیم ، خطاها و کمبودهای های گذشته را تکرار خواهیم کرد و هر بار با دادن قربانیان دیگر، واپسگرائی و ندانم کاری های گذشته، باز تولید خواهند شد.
ابعاد و شیوه های مبارزه اجتماعی:
ابعاد و شیوه های مبارزه اجتماعی را بطور تخیلی وانتزاعی تعین نمیکنند. بلکه براساس اهداف و برنامه ها ئی که تعقیب میشوند، و بر اساس شرایط و تضاد های درونی جامعه، وهمچنین براساس کیفیت ، کمیت و آمادگی نیروهای اجتماعی که درگیر در مبارزه هستند، تعین و مشخص میکنند.
بطور مثال: قبل از پیدایش و بقدرت رسیدن ” فاشیسم” در اروپا، در اکثر قریب باتفاق این کشور ها ، مردم از آزادی های فردی و اجتماعی در چار چوب دمکراسی بورژائی برخوردار بودند و خواست های خود را از طریق احزاب مختلف ، شرکت در انتخابات، و نمایندگان منتخب خود در مجلس ، و نهیایتا از طریقً حکومت منتخب اکثریت، تحقق می بخشیدند. اما پس از بقدرت رسیدن “فاشیسم” در اروپا و در ژاپن ، همه ا حزاب و دولتهای این کشورها، مقاومت و مبارزه مسلحانه دربرابر” فاشیسم” را مجاز اعلام کردند و پس از پیروزی بر فاشیسم، سلاح های خود را تسلیم دولت و حکومت منتخب خود کردند و مبارزه و رقابتهای سیاسی و پارلمانتاریستی را دوباره باجرا در آوردند.
بنابراین، بدست گرفتن اسلحه و مقاومت و مبارزه مسلحانه باید بمنظور تحقق اهداف دمکراسی خواهی باشد و” شرایط سیاسی ” جامعه آنرا طلب کند؛ نه اینکه ” سیاست “، تابعی از ” قدرت تفنگ ” شود.
بر این اساس، نتیجه گیری میکنم که به دلایل گوناگون بشرح زیر، ضرورت دارد که همه امکانات خود را برای متلاشی کردن” ماشین قدرت” جمهوری اسلامی بکار اندازیم -( حتی بکار گرفتن مقاومت و مبارزه مسلحانه را از هم اکنون باید پیش بینی کنیم تا پس از تدارکات لازم و سازمان یافتگی مطلوب در شرایط ترور و اختناق، در شرایط اضطراری، علیه رژیم باجرا در آیند)، تا بتوانیم پس از متلاشی کردن این ” نماد” ارتجاعی و فاشیستی، به استقرار دمکراسی و شکل گیری یک ” جامعه نوین و مترقی ” دست یابیم.
در همین جا لازم است یاد آوری کنم که مبارزه مسلحانه که در خدمت اهداف دمکراسی خواهی است، با عملیات تروریستی و انتقامجویانه فردی و گروهی ، تفاوت اساسی دارد. بعبارت دیگر، ماهیت سیاسی و کیفیت هر عملکردی ، باید بر اساس اهداف و برنامه های دمکراسی خواهانه مردم ، بطور دراز مدت درنظر گرفته شوند .
اعتقاد دارم بر اساس شرایطی که بشرح زیر در جامعه ما حاکم است، مبارزین و مردم ایران باید خودشان را برای نبرد طولانی مدت ، با ابعاد گوناگون آماده کنند و چنین رویاروئی تاریخی اجتناب ناپذیر گشته است:
1- رژیم جمهوری اسلامی با اجرای قوانین و مقررات قرون وسطائی اسلامی { حد زدن ، سنگسار کردن، سرکوب زنان ، دخالت در زندگی شخصی و خصوصی افراد جامعه، تجاوزات جنسی ، و تقسیم افراد جامعه به ” خودی و ناخودی “)، اعدام هزاران نفر از دگر اندیشان سیاسی و مذهبی، ترور شخصیت ها و آزاد اندیشان ایران در داخل و خارج از کشور، محروم کردن مردم از حق انتخاب شدن و انتخاب کردن ، سرکوب زنان و اقوام ایرانی، نه تنها خصلتی واپسگرایانه و ارتجاعی دارد ، بلکه حکومتی است فاشیستی که از ” مذهب شیعه” بعنوان ابزار ” ایدئولوژیک” برای حفظ قدرت خود بهره برداری میکند.
2- بیش از سی سال است که اکثریت افراد جامعه شرایط ترور و اختناق را تحمل کرده اند و به اشکال مختلف کوشش بعمل آورده اند که با توسل به شیوه های مسالمت آمیز در برابر واپسگرائی ودیکتاتوری ایستادگی کنند و حقوق پایمال شده خود را بدست آورند، اما تاکنون به نتیجه مطلوبی نرسیده اند و هم اکنون اعتراضات مسالمت آمیز مردم را بیرحمانه سرکوب میکنند و هر روز جوانان معترض را به جوخه اعدام می سپارند.
گوناگونی شیوه های مبارزه:
برای اینکه مردم ناراضی و درد مند سراسر جامعه بتوانند هرکدام بر حسب توانائی و امکانات خود نقشی در مقاومت و مبارزه علیه رژیم ایفا کنند و سهمی در ابراز همبستگی ملی و سراسری در مسیر سکولاریسم ، دمکراسی خواهی و برابری طلبی داشته باشند، نباید هیچ فرد و گروهی را ” مجبور” به شرکت در شیوه مبارزه مشخصی کرد. بلکه هر فرد و هر گروه بر حسب جایگاه و موقعیتش و بر حسب توانائی و امکاناتش ، میتواند در مقاومت و مبارزه علیه رژیم شرکت داشته باشد.
سکولاریسم و نهادینه کردن دمکراسی،یا مدارا با ارتجاع و فاشیسم؟
آنچه که امروز، در این مرحله مطرح است و ضرورت دارد که همه مبارزین روی آن پافشاری کنند ، شیوه مبارزه نیست، بلکه شفاف بخشیدن مواضع سیاسی است.
برای اینکه مسیرجنبش مردم به انحراف و ناکامی کشانده نشود، باید هرفرد و گروهی مشخص کند که آیا خواستار برچیدن تمام عیار جمهوری ارتجاعی و فاشیستی اسلامی در ایران است، یا اینکه افراد و محافلی هستند که میخواهند با این رژیم و یا باجناح بندی های ریا کار دیگر آن مدارا و همکاری کنند؟
با اتخاذ چنین سیاستی ، موفق خواهیم شد که صفوف خود را از عناصر و محافل فرصت طلب و ریاکار جدا کنیم و حرکت آینده را با گامی استوار تر برداریم و پیروزی مردم را برای تحقق اهداف و برنامه آینده برای نهادینه کردن سکولاریسم ، دمکراسی خواهی و شکل گیری یک جامعه نوین مترقی ، پس از فروپاشی ارتجاع و فاشیسم تضمین کنیم. وگرنه همان کمبودها و انحرافات تاریخی و سیاسی گذشته تکرارخواهند شد وفرهنگ و سیاست ارتجاعی بازتولید میگردند.