هيچ حيواني به حيواني نميدارد روا
آنچه اين نامردمان با جان انسان ميكنند
فريدون مشيري (اشكي در گذرگاه تاريخ)
تقريبا همه فلسفه هاي دنيا بر اين عقيده هستند كه هيچ چيز بدون علت آفريده نشده ولي اگر خوب بنگريم ميبينيم بسياري از پديده ها لزومي براي وجودشان نيست گرچه علت وجودشان كاملا معلوم باشد. يكي از اين پديده ها كه همچنان در ذهن بسياري به عنوان يك بن بست باقي مانده شكنجه است. پديده اي كه به دست انسان آفريده شده و عليه خود او نيز به كار ميرود. صرف نظر از آنكه گاه اجراي اين پديده موجب رضايت روحي بعضي افراد ميشود كه كندوكاو پيرامون آن قضيه را پيچيده تر ميكند، شايان ذكر است كه ميبينيم اجراي آن از طرف كساني صورت ميگيرد كه ادعاي پيروي از حقوق بشر را ميكنند يا بر اين ادعايند كه از جانب خداوند در اين جهان ماموريتي به آنها سپرده شده است.
من به عنوان يك فرد كه شكنجه شده هاي بسياري را هم ملاقات كردم و همچنين دوستاني داشتم كه در زير شكنجه جان باختند، تصميم به نوشتن اين مقاله در افشاي نمايندگان خداي بي خبر از خدا گرفتم. حاكمان فعلي كشورم، ايران، كه رسما اعلام ميكنند شكنجه در زندانهاي ايران وجود ندارد و لايحه منع شكنجه را نيز در مجلس باطل ميشمارند.
معمولا زنداني از همان ابتداي دستگيري به عنوان خوش آمدگويي مورد تحقير قرار ميگيرد، بخصوص آنكه اين تحقير با باراني از حرفهاي ركيك و فحاشي توام است. نوك تيز اين فحاشي ها اغلب به طرف وابستگان درجه يك و بيشتر وابستگان مونث مثل خواهر، مادر و در صورت ازدواج همسر زنداني است.
اين موضوع بسيار حائز اهميت است كه شما به عنوان مظنون دستگير شويد يا به عنوان عضو شناخته شده اي از طرف يك گروه يا سازمان. چون اگر به عنوان فردي مظنون بازجويي شويد، شكنجه اي كه روي شما اعمال ميشود سبكتر است تا اينكه خود را افشا كنيد كه در آن صورت نحوه اعمال آن تغيير ميكند. اما اگر به عنوان فرد شناخته شده اي دستگير شويد از همان ابتدا اعمال شكنجه بسيار سنگين خواهد بود، بويژه آنكه فرصت و زمان از اهميت خاصي برخوردار ميشود. چون طبق ضوابط تشكيلاتي غيبت بيش از بيست و چهار ساعت شما ميتواند زنگ خطري براي دوستان شما باشد و آنها را هوشيار كند و اين امكان براي آنها به وجود ميايد كه مخفي شوند. روي همين اصل در بيست و چهار ساعت اوليه بيشترين فشار و شكنجه روي شما صورت خواهد گرفت تا با گرفتن اطلاعات از شما افراد بيشتري در اسرع وقت دستگير شوند.
غالبا بعد از سپري شدن بيست و چهارساعت اول و گاه چهل و هشت ساعت، فشار شكنجه ها كمتر ميشود و معمولا در جهتي قرار ميگيرد كه اطلاعات گرفته از شما در رابطه با افراد سازمانتان و ساختار تشكيلاتي دور بزند. شكنجه بيشتر از سه يا چهارماه طول نميكشد مگر آنكه مقاومت شما به عنوان رهبر يا عضوي برجسته انگيزه اي را در جهت حركت هاي مردمي سوق دهد، آن زمان است كه شكنجه ها شايد به يك سال و حتي بيشتر هم بكشد تا شما مجبور به اعتراف به شكست خود شويد و اين اغلب مصاحبه اي را از طريق روزنامه ها يا تلويزيون با شما به دنبال خواهد داشت. ماموران شكنجه در مورد افرادي كه مظنون هستند سعي ميكنند اثري از شكنجه بر روي بدن زنداني باقی نگذارند، چون مدت بازداشت اين افراد كوتاه خواهد بود و آثار شكنجه سندي خواهد شد عليه حكومت. اما برخي افراد كه مورد شكنجه قرار ميگيرند علائم آن مدت ها بر روي بدن آنها باقي می ماند، اما از آنجا كه دادگاههاي فرمايشي آنها را به زندانهاي طويل المدت محكوم خواهد كرد، طي سالهاي محكوميت آثار ضرب و جرح كم كم محو خواهد شد.
اين قضيه در مورد افرادي كه از ابتدا حكم اعدام آنها حتي بدون دادگاه و وكيل صادر ميشود آنگونه است كه اعمال هرگونه شكنجه بر روي آنها جايز است كه گاه حتي موجب قطع عضوي از بدن در خلال شكنجه يا مرگ زنداني ميشود. از آن جمله می توان به بهروز دهقانی برادر اشرف دهقانی نام برد که پاهای وی را در جلوی چشمان خواهرش با اره بریدند.
همیشه قبل از شروع شکنجه بازجویان با سوال و جواب امیدوارند بتوانند از شما اطلاعاتی بدست آورند. در صورت پیدا شدن سر نخ تمرکز بازجویی و شکنجه حول آن دور خواهد زد. نحوه سوال و جواب شیوه های گوناگون دارد. گاه یکنفر از شما بازجویی می کند گاه چندین نفر.
در بازجویی انفرادی بازجویان مختلف با رفتار متفاوت با شما روبرو می شوند. گاه با زبان نرم پدرانه و گاه با زبان و رفتار خشونت آمیز. بعضی اوقات حتی خواسته شما مثل سیگار و غذای مورد علاقتان را در اختیار شما می گذارند اما بخاطر داشته باشید آنها همگی دشمنان شما هستند و تنها در پی کسب اطلاعاتی از شما.
در بازجویی گروهی شما در ابتدا با یک بازجو صحبت می کنید. از آنجا که در بارجویی ها چشمان شما بسته هست از وجود اشخاص دیگر در اتاق بی اطلاع هستید چرا که آنها بدون سرو صدا به حرفهای شما گوش می دهند. معمولا صندلی شما در وسط قرار می گیرد؛ بارجوی اصلی در جلوی شما قدم میرند و هربار صدای او را از زاویه ای متفاوت می شنوید. این خود کمی تمرکز شما را بر هم میرند. 3 بازجوی دیگر که 2 تای آنها در پشت شما روی صندلی نشسته اند و آخری نیز ایستاده دور از شما در سمتی در پهلوی شما قرار می گیرد. آنها منتظر دوگانگی در صحبت های شما هستند. بعد از مدتی تمامی آنها پشت سر هم شروع به سوال از شما می کنند تا اگر تا آن موقع دوگانگی در صحبت های شما پیدا نشده باشد اینبار بیابند. سوال ها پشب سر هم و از زوایای مختلف و حول موضوع های مبفاوت دور می زند. داشبتن تمرکز و شکیبایی از فاکتورهای پیروزی در اینگونه بازجویی هاست.
انواع شكنجه و نحوه اجراي آن روي زنداني
رايج ترين شكنجه در وهله اول شلاق زدن است كه تقريبا در تمام زندانها به طرق گوناگون اجرا ميشود. شلاق اغلب بر كف پاها بيشتر از ساير اعضاي بدن نواخته ميشود. البته نوع آن بستگی به تخصص شكنجه گر دارد. شلاق كابل به هم بافته شده و يا رشته هاي چرم به هم بافته و يا رشته هاي لاستيك به هم بافته است؛ که دردناك ترين آن نيز هست. معمولا اين شكنجه آنقدر ادامه پيدا ميكند كه ديگر در كف پا و اطراف پا از قوزك به پايين جاي سالمي باقي نماند. در اين صورت گوشت ها و نسوج اين نواحي تماما از بين مي رود. شكنجه گر بعد از اين مرحله اقدام به استفاده از شلاق هاي نازكتر ميكند كه در بين انگشتان پا نواخته ميشود. اين عمل نيز تا زماني ادامه پيدا ميكند كه ناخنها بريزند. البته شكل معمول اين شكنجه نسبت به افراد غيرسياسي و مظنون و افرادي كه فقط براي تنبيه و ترساندن دستگير شده اند طور ديگري است. بدينصورت كه زنداني را از طرف شكم به ستوني ميبندند و يا بر روي شكم روي نيمكتي ميخوابانند و به كمر او ضربه وارد ميكنند. اين كار معمولا با كابلهايي نازك صورت ميگيرد كه گاه از شدت ضربه كابل به درون بدن فرو ميرود و با خون از محل فرورفتگي بيرون ميايد. در سالهاي اخير بسياري از زندانيان به دليل عفونت كليه ها بر اثر اعمال اين نوع شكنجه در زندان جان باختند. دو تن از اين زندانيان بهروز افشاري و حسين احمدزاده اعضای حزب توده بودند.
شيوه جديدتر اين شكنجه كه اخيرا بر روي دانشجويان دستگير شده اعمال ميشود بدين صورت است كه زنداني را سرازير از سقف آويزان ميكنند و شلاق ميزنند. در ملاقاتي كه با يكي از قربانيان اين نوع شكنجه داشتم اين شيوه را اينطور بيان ميكرد: وقتي انسان به جايي تكيه داشته باشد از نظر روحي ثباتي نسبي در خود حس ميكند و يك نوع استواري مبهم او را در مقابل ضربات مقاومتر نگاه ميدارد. اما به صورت آويزان اين حربه از زنداني گرفته ميشود و زنداني از نظر روحي و رواني خود را كاملا بي سلاح و بدون سپر حس ميكند.
ديگر مورد شكنجه كه قبل از شلاق اعمال ميشود زدن يا اصطلاحا كتك زدن است. شكنجه گر در اين مورد از دست و پاهاي خود به عنوان ابزار به حالت مشت، چك (كشيده) و يا لگد استفاده ميكند. اما در اين نوع شكنجه موقعيت زنداني تغيير ميكند. گاه با چشمان و دست و پايي بسته روي صندلي و گاه ساعتها تا كمر در داخل بشكه اي پر از آب و يخ، که در حالت اخیر شکنجه گران بجای کابل ار شلاق پهن چرمی استفاده می کنند.
نوع ديگر زدن در اصطلاح زندانيان تونل و اتاق فوتبال است. تونل عبارت است از سالن بزرگي كه از ابتدا تا انتهاي آن دو رديف مزدور ايستاده اند و زنداني در بين اين دو رديف قرار ميگيرد. آنها با نواختن ضرباتي با دست، پا و گاهي نيز باتون زنداني را از يك سر اين دو رديف به سر ديگر آن ميرانند و اينكار همچنان از سر ديگر آغاز ميشود. در اين نوع شكنجه اگر از باتون يا قنداق تفنگ استفاده شود احتمال شكستن استخوانهاي فك، دندانها، بيني و دنده ها بسيار زياد است.
اتاق فوتبال نيز كمابيش بدين صورت است. فقط به جاي رديف انسانها، دايره اي درست ميشود كه زنداني پس از دريافت ضربه اي چه مشت و چه لگد به نفر ديگر پاس داده ميشود.
اخيرا جمهوري اسلامي زدن را نيز تواما با سرازير (معلق) آويختن اعمال ميكند و به خاطر آنكه زنداني به جايي تكيه ندارد تا نيروي وارد به او به مولفه هايي تقسيم شود كه قسمتي از آن با عكس العمل زمين، صندلي يا چيزي مشابه آن خنثي شود، نيروي وارده بر او كاملا تاثير كرده و زنداني در جهت نيرو شتاب ميگيرد و به خاطر وزن زياد انسان و تمركز اينگونه ضربات، انسان كمتر حركت پاندولي به خود ميگيرد و در عوض ضربه اثر خود را مستقيما در محل وارد شده ميگذارد كه در اين صورت كوچكترين ضربه اگر با ناشي گري همراه باشد ميتواند موجب شكستگي، نقص عضو و يا حتي مرگ شود، عملي كه بر روي زهرا كاظمي صورت گرفت و به طور ناشيانه ضربه به قسمت راست سر او وارد شد كه موجب ضربه مغزي و در ادامه مرگ وي گرديد.
يكي از دردناك ترين و در عين حال به مانند شلاق، متداولترين شكنجه ها، سوزاندن است كه اثرات آن بر روي بدن ميماند. به همين خاطر بر روي كساني اعمال ميشود كه بي شك زنداني طولاني مدتي را انتظار ميكشند. افراد محكوم به اعدام نيز به طور بسيار گسترده با اين نوع شكنجه روبرو ميشوند كه نحوه اجراي آن بنا به سليقه شكنجه گر فرق ميكند. رايج ترين نوع آن سوزاندن نقاط حساس بدن با اشك شمع است. اما نوع خشن تر آن خواباندن فرد بر روي تخت هاي فلزي صاف است كه از زير به وسيله شعله آتش يا المان هاي برقي به تدريج داغ ميشود. سوزش هاي به وجود آمده از اين نوع شكنجه در اغلب اوقات از نوع درجه سه است. يعني پوست و تا عمق زيادي گوشت نيز ميسوزد. گاه نيز شدت سوختگي به قدري شديد است كه ستون فقرات نيز دچار سوختگي ميشود كه بعد از ريختن نسوج آسيب ديده ستون فقرات آشكارا به چشم ديده ميشود. رضي مسئول دانشجويي سازمان فدائيان خلق (اكثريت) را قبل از اعدام به اين نحو شكنجه كردند همچنین محمد حنیف نژاد از بنیانگذاران سازمان مجاهدین نیز بدین طریق بارها مورد شکنجه قرار گرفت.
از عواقب بعدي اين شكنجه عفونت در قسمت پشت و گاهي نيز فلج دائم است. طريقه ديگر سوزاندن بدين نحو است كه با ايجاد زخمهايي به شكل + در بدن شعله آتش را به محل تقاطع زخمها در مركز به علاوه نزديك ميكنند. اين يكي از دردناك ترين اعمال شكنجه است چون پوست بدن يكي از حفاظ هاي بدن و عايق خوبي در برابر حملات خارجي است. با برداشتن و كنار زدن آن درد ناشي از سوختگي دهها برابر مي شود چنان كه گاه اين عمل با شوك همراه ميگردد.
گاه نيز شكنجه گران ابتكارات جديدي در نحوه بازجويي خود اعمال ميكنند. مثل فرو بردن اجسام تيز در بدن، يا فلزات سرخ شده در حرارت، سوزاندن با سيگار و بالاخص كشيدن دندان زنداني بدون استفاده از داروهاي بيحس كننده كه مواردي از آن ديده شده است.
تجاوز جنسي ديگر شكنجه شايع در زندان است كه به مردان كم سن و سال و تقريبا تمامي زنان زنداني اعمال ميشود. تجاوز جنسي بخصوص به زنان تقريبا در تمام كشورهاي دنيا در زندانهاي سياسي صورت ميگيرد.
زندانبانان با اين عمل دو هدف يا در واقع سه هدف را دنبال ميكنند. شكستن روحيه افراد از جهت رواني، ديگري از نظر فيزيكي و جسمي و سوم نيز ارضا حيواني خودشان. اين عمل در مورد زنان هم از طريق طبيعي و هم از طريق ديگر صورت ميگيرد. اما براي مردان از طريق غيرطبيعي و گاه نيز با استفاده از اشياي مصنوعي مثل انواع بطريهاي نوشابه و باتون صورت ميگيرد كه گاه شدت آن به قدري است كه بعد از آن شخص توانايي بچه دار شدن را از دست ميدهد. در سال 1382 دانشجويي كه طي تظاهرات 18 تير دستگير شده بود به خاطر اعمال متعدد تجاوز جنسي تعادل روحي خود را از دست داد كه بعد از آزادي از زندان خود را به داخل رودخانه دركه پرتاب کرد و جان سپرد.
توصيه اي كه از طرف زنان مبارز سياسي در اينگونه موارد ميشود اين است كه زندانيان كاملا بي حركت و بي احساس عمل كنند چرا كه هر گونه مقاومت، لذت تجاوز جنسي را براي شكنجه گر بيشتر ميكند.
شكنجه مدرني كه در گذشته بسيار مرسوم بود و در اوايل بر روي كار آمدن رژيم اسلامي نيز كماكان به كار گرفته شد، آپولو است. شرح بيشتر را براي آشنايي خوانندگان به انواع شكنجه مينويسم وگرنه استفاده از آپولو مدتي است كه منسوخ شده است.
اگر زنداني در هنگام شكنجه فرياد بزند، اين فرياد اثر زيادي در مقاومت او دارد، به خاطر اين كه تمام راههاي مقاومت بر او بسته شود، زندانبان اقدام به استفاده از آپولو ميكند.
آپولو عبارت است از وسيله اي مانند كلاهخود كه از نوك سر تا چانه را در برميگيرد. وقتي آپولو بر سر گذارده ميشود، نقاط حساس صورت و سر مثل نرمه هاي گوش، انتهاي پلك هاي چشم و پره هاي بيني با آن در تماس خواهند بود. اين وسيله انرژي صوتي را به انرژي الكتريكي تبديل ميكند. به همين خاطر فرياد زنداني در اين مواقع باعث ايجاد شوك هاي شديد الكتريكي ميگردد كه درد آن در قسمت صورت بسيار زياد است.
به طوركلي زندانبانان به دنبال آن هستند كه تمام راههايي كه يك زنداني به آنها متوسل ميشود تا مقاومت خود را بالا ببرد، بر روي او ببندند و اين ابتكار عمل زنداني است كه در هر صورت به دنبال راه تازه اي بگردد.
شايد به نظر بسياري اينكار در آن شرايط غيرممكن به نظر آيد، اما بايد فكر كرد هميشه راههاي بهتري هم وجود دارد. اين شعار شطرنج بازان است كه ميتوان در هر عرصه اي از آن سود جست.
ديگر مورد شكنجه كه براي بسياري بجز كساني كه درد آن را چشيده اند، نا آشناست، استفاده از موي يال اسب است. اگر به موي يال اسب در زير ميكروسكوپ نگاه كنيد دقيقا يادآور اره مويي است كه در بريدن فيبر از آن استفاده ميشود. طريقه استفاده آن بدين صورت است كه آن را از مجراي تناسلي عبور ميدهند، يا آن را دقيقا مانند اره در سر سينه ها به طرفين حركت ميدهند. اين عمل برش سريع را باعث نميشود اما درد جانفرسايي دارد كه هركسي تاب تحمل آن را ندارد.
البته انواع شكنجه بسيار زياد است و تعداد آن با ابتكارات شكنجه گران بيشتر هم ميشود. اما سعي ميكنم حتي الامكان تمام آنچه را كه شنيده ام در اينجا يادآور شوم. بعضي از اين شكنجه ها همانطور كه قبلا نيز متذكر شدم تاثير فيزيكي و جسماني دارد و بعضي ديگر تاثير رواني و روحي كه بسته به نقاط ضعف زنداني اعمال ميشود.
يكي از رايج ترين اين نقاط ضعف داشتن همسر است كه گاه در مقابل چشمان زنداني، مورد شكنجه و گاه نيز تجاوز جنسي قرار ميگيرد. بنابر اين توصيه ي بسياري از كساني كه تجربه ي كار سياسي دارند اين است كه حتي المقدور از ازدواج كردن بپرهيزند و يا حتي الامكان وسايلي فراهم آورند كه در صورت گرفتار شدن، ديگري بتواند خود را مخفي و يا در صورت لزوم اقدام به خروج از كشور كند. شايد بسياري از خود بپرسند ازدواج نكردن يا نپرداختن به يك زندگي معمولي دشوار است. در جواب بايد گفت: زندگي يك فرد سياسي در كشورهايي چون ايران زندگي معمولي نيست. در واقع هنري است از مبارزه و زندگي غيرعلني و تلفيق آن با زندگي معمولي و متعارف. بدان معنا كه عليرغم آنكه شما ظاهرا تحصيل يا كار ميكنيد كه اين خود پوشش خوبي است، در ضمن بايد از بعضي جنبه هاي معمول و متعارف آن كه نقاط ضعف به شمار ميآيند بپرهيزيد، در عين حال به كار غيرعلني و فعاليت سياسي خود نيز مبادرت ورزيد.
نقطه ضعف عمده اي كه معمولا در افراد مذهبي مشاهده ميشود، مسئله پاكي و ناپاكي است به همين خاطر زندانياني كه در اين مورد از خود حساسيت نشان دهند با تدابير تازه اي از طرف شكنجه گران روبرو ميشوند. يكي از اين شكنجه ها ادرار كردن در دهان و بر صورت زنداني و انداختن آب دهان است و گاه حتي فرو بردن سر در چاههاي توالتهايي كه گرفته است. البته اين موارد ميتواند براي هر كسي اتفاق بيفتد و بسته به آن است كه ميزان تاثير آن چقدر باشد. براي مثال يكي از دوستان غيرمذهبي خودم را به مدت چندين روز با دستبند به شير توالت بستند و طوری که غذاي خود را نيز در همان محل دريافت ميكرد و يا احمد باطبي كه سرش را در چاه توالتي فرو بردند كه گرفته بود.
بريدن اعضاي بدن طريق ديگري از شكنجه است كه تنها روي افراد محكوم به اعدام صورت ميگيرد. اعمال اين گونه شكنجه تنها به دست آوردن اطلاعات تشكيلاتي است. اين عمل گاه به صورت ناقص و گاه به صورت كامل صورت ميگيرد. بدين معنا كه عضوي به طور كامل بريده ميشود يا تنها قسمتي از آن از بدن جدا ميگردد. اصطلاح فقهي آن مثله است كه در فقه اسلامي بر روي دشمنان اسلام انجام ميگرفت كه مجازاتي شرعي نيز ميباشد تا براي هميشه مشخص شوند كه آنها با اسلام در ستيز بوده اند.
به صورت ناقص آن كه بر روي معاون تداركاتي سازمان چريكهاي فدايي خلق (اقليت) يعني حسن جلالي انجام شد بدين نحو بود كه مفتولي فلزي به دور بازو، ران و مچ دست و پاي او بسته شده بود. سپس مفتول را آنچنان پيچانده بودند كه شروع به بريدن نسوج نرم مثل عضله ها و ماهيچه ها كرده و تا به استخوان رسيده بود. اين عمل ميتواند در چندين جاي بدن و حتي يك عضو تكرار شود.
قطع كامل اعضاي بدن آنطور كه از نامش پيداست، بريدن و جدا كردن اعضاي مختلف بدن است. مثل بيني، گوش ها و انگشتان و حتي در مواردي سينه زنان و دست و پا نيز شامل آن ميشود. البته قطع انگشتان دست و خود دست از مچ در رژيم اسلامي يكي از شايع ترين مجازات هاي جنحه اي به شمار ميرود كه در ملاء عام نيز صورت ميگيرد. رژيم اسلامي اخيرا پا را فراتر از آن نيز گذاشته و وحشيانه به درآوردن چشم چندين زنداني اقدام كرد كه فيلم و عكسهاي آن سال گذشته توسط سازمان مجاهدين خلق منتشر شد.
همچنين در اقدامات تروريستي رژيم اسلامي كه به قتل هاي زنجيره اي شهرت يافت، دشمنان و مخالفان سياسي رژيم بعد از ربوده شدن در داخل كشور يا كشف محل زندگي آنها در خارج از كشور به طرز فجيعي به قتل رسيدند. فريدون فرخ زاد و شاهپور بختيار در خارج از ايران و داريوش و پروانه فروهر در داخل ايران نمونه هاي آشكاري از اين جنايات هستند.
به هر حال اگر رژيم اسلامي در هيچ زمينه اي ابتكار و خلاقيت نداشته در زمينه ي شكنجه از خود خلاقيت هاي چشمگيري بروز داده كه آن هم اختراع دستگاههايي است كه براي شكنجه افراد در نظر گرفته شده است.
يكي از اين ابتكارات اتاق قد قامت صلاه است. اين وسيله عبارت است از صندوقي فلزي به ابعاد 22 در 22 سانتي متر و ارتفاع حدود 2 متر كه زنداني را در آن به زور جاي ميدهند. اين عمل ميتواند سه تا چهار روز طول بكشد و زنداني فقط از طريق لوله اي باريك قادر به آشاميدن آب است و از طريق حفره هايي ميتواند تنفس كند. بيشتر زندانياني كه اين شكنجه بر آنها اعمال شده به انحراف ستون فقرات و كشيدگي شانه ها به يك طرف مبتلا شدند. اين دستگاه و دستگاه ديگري كه شرح آن را نيز خواهيد خواند از ابتكارات اسدالله لاجوردي دادستان دادگاههاي انقلاب ميباشد. ديگر ابتكار لاجوردي دستگاهي است به نام اتاق قيامت كه نوع پيشرفته تر اتاق قدقامت صلاه ميباشد. اين دستگاه صندوقچه اي است فلزي به ارتفاع 40 سانتي متر و طول 90 و عرض 30. كه زنداني را دو لا در آن قرار ميدادند و سپس صندوق فلزي را در سرماي زمستان يا گرماي تابستان در محوطه باز ميگذاشتند. براي جا دادن زنداني گاه تا شش نفر روي در آن مي ايستادند تا در آن بسته شود.
شمار بسياري از زندانياني كه اين شكنجه در مورد آنها اعمال شد به قطع نخاع و يا شكستگي گردن و ستون مهره هايشان انجاميد و در بهترين حالت به حالت گرفتگي ستون مهره هايشان منجر شد كه تقريبا تمامي آنها به نقص عضوهاي دائمي و فلج دائمي دچار شدند.
بعضي از شكنجه ها نيز براي مدت طولاني مورد استفاده قرار می گیرند تا زنداني را خسته و مقاومت او را تحليل برند.
مثلا جاي دادن تا 16 زنداني در سلولي كه فقط فضاي كافي براي حداكثر 4 نفر دارد. در اين مواقع زندانيان حتي نميتوانند به روي شكم يا كمر خود بخوابند. آنها براي اينكه فضاي كمتري را اشغال كنند تنها بايد بر روي يك طرف بدن دراز بكشند و در ساعات معيني همه تغيير موضع دهند. چون چرخيدن فردي در آن فضاي كم ميسر نيست. معمولا زمان تغيير موضع كه در ابتدا بين هم سلولي ها تعيين ميشود بين يك ساعت تا يك ساعت و نيم است گاه نیز هم سلولیها به نوبت می حوابند. ديگر نمونه اين گونه شكنجه رها كردن آب در سلولي است كه نه تختخواب دارد و نه وسيله اي كه بتوان به روي آن نشست يا ايستاد. در اين صورت تنها راه براي فرار از آب سردي كه در كف سلول قرار دارد اين است كه دائما بايستند يا سر پا بنشينند، كه در هر صورت كف پاي زنداني خيس ميشود. اين شكنجه در بسياري موارد منجر به رماتيسم استخواني شده است.
گرسنه و تشنه نگه داشتن نيز خود يكي از شكنجه هايي است كه در زندان رايج است. چون علاوه بر آن كه قواي جسماني را تحليل ميبرد كه منجر به پايين آمدن مقاومت بدن در برابر شكنجه ميشود، خود نيز به خاطر درد معده، و اعضاي گوارش نوعي شكنجه محسوب ميشود. به همين خاطر اغلب زندانيان از ناراحتي هاي معده رنج ميبرند.
گاهي نيز بعد از گرسنگي طولاني به زنداني غذاهاي آلوده داده ميشود كه زنداني مجبور به خوردن همين غذاهاست. اين غذاها معمولا در حال فاسد شدن هستند يا در آنها مو، ناخن و ته سيگار ديده ميشود. اين شكنجه را خود نيز تجربه كردم. اخيرا رژيم اسلامي در اقدامي بي سابقه زندانيان را به وسيله غذا و نوشابه مسموم كرد. بدين نحو كه در غذاي زندانيان از مواد شيميايي مثل آنتيموان استفاده ميكند كه اين عنصر شيميايي باعث انقباض هاي شديد عضلاني ميگردد كه در نهايت منجر به حمله ي قلبي ميشود. اما روش معمول تر اين، استفاده از ادرنالين در نوشابه ي زندانيان است كه باعث ايست قلبي حتي در سنين پايين ميشود.
روش دوم از طرف رژيم اسلامي متداول تر است. چون آنتيموان عوارضي مثل ريزش مو را به دنبال دارد كه غيرعادي بودن وضع جسماني زنداني را نشان ميدهد و از طرفي وجود اين عنصر در بدن در موقع كالبدشكافي حاكي از وضعيت غيرطبيعي منجر به مرگ است.
يكي ديگر از ابتكارات جمهوري اسلامي در زمينه ي شكنجه صندلي راحتي است. اين صندلي مانند تمام صندليها فرم مشخصي دارد. اما در محل نشيمن گاه آن و دقيقا جايي كه بيضه ها ميتوانند قرار داشته باشند حفره ي دايره شكلي تعبيه شده، وقتي كه زنداني را بر روي اين صندلي مينشانند از محل حفره وزنه اي كه معمولا نيم تا يك كيلوگرم است به بيضه هاي او آويزان ميكنند. اين شكنجه مثل اكثر شكنجه ها عواقبي دارد كه گاه منجر به مقطوع النسل شدن زنداني ميگردد. يا در حالت بهتر منجر به سياه شدن بيضه ها، تورم و چرك ميشود. درد ناشي از اين شكنجه بعد از گذشت دو تا سه دقيقه جانكاه است.
گونه ي ديگر شكنجه كه اين نيز از مرسوم ترين آنهاست استفاده از دستبند در شكلهاي متفاوت است. اخيرا نيز جمهوري اسلامي در تمام انواع آن از دستبندهاي آلماني استفاده ميكند كه در صورت حركت زنداني اتوماتيك بسته تر ميشود.
به همين خاطر بسياري از زندانيان بخصوص در سالهاي اخير به نقص عضوهاي دائمي مبتلا شدند كه گاه منجر به قطع دست آنها از مچ شده است. اما معمولي ترين عارضه آن مرگ عصبي و از كار افتادگي دستها به طور موقت يا دائم است.
نحوه كاربرد دستبند بدين صورت است كه شخص را با يك يا دو دست از سقف آويزان ميكنند. البته اگر پاها از زمين فاصله داشته باشد مدت شكنجه معمولا يك ساعت تا يك ساعت و نيم است. چون بيشتر از آن صدمات جدي به زنداني وارد ميشود. اغلب كساني كه اين نوع شكنجه بر آنها اعمال شده تا حدود چهار ماه دستهايشان عملكردي نداشته و به علت فشار زياد زخمهاي عميقي در مچ دست آنها ايجاد ميشود كه گاه موجب قطع عصب يا تاندوم در اين ناحيه ميگردد.
دومين نوع كه زمان آن حتي يك تا سه روز هم طول ميكشد به طريقي است كه نوك پنجه هاي پا با زمين تماس ناچيزي دارد. و زنداني هر بار براي كاهش فشار وارد آمده بر روي دستها مجبور است بدن خود را كشيده تا به روي پنجه پا تكيه كند. همين عمل موجب كشيدگيهايي در ناحيه ران و دنده ها ميشود كه بعد از گذشت چند ساعت دردهايي را در طول بدن ايجاد ميكند. از اولين نشانه هاي اين شكنجه بند آمدن ادرار است. و با ادامه آن حركتهاي عصبي دست است كه اغلب دائمي هستند.
سيستم ديگر شكنجه با دستبند قپاني است. بدين نحو كه دستهاي زنداني يكي از بالا و ديگر از پايين به طور ضربدر از پشت بسته ميشود و سپس زنداني از وسط زنجير و دستبند به وسيله قلابي آويزان ميشود. درد اين شكنجه بيشتر در گردن و كتف ظاهر ميشود. براي كم كردن فشار در اين نواحي زنداني ميتواند سينه خود را به جلو متمايل كند اما ماموران شكنجه با ضربات باتون يا قنداق تفنگ مانع اين كار ميشوند. كه در اكثر موارد اين ضربات موجب شكستگي در ناحيه جناق سينه ميشود.
نوع ديگر اين است كه دستهاي زنداني به طور معمول از پشت بسته ميشود و سپس زنداني آويزان ميشود. اين نوع شكنجه بسيار دردناك است و در همان اولين دقايق موجب در رفتگي كتف ها ميشود و با گذشت چندين ساعت دستها كاملا از كار ميافتند. رضا رستميان از دانشجوياني بود كه سالها قبل بدين نحو شكنجه شد و عملكرد دستهاي او براي هميشه محدود شد و به 50 درصد رسيد.
شكل ديگر آن كه گاه چندين روز به طول ميانجامد به هم بستن دستهاست طوري كه دستبند از بين پاها رد ميشود و دستي از عقب را به دستي ديگر از جلو متصل ميكند. اين نوع شكنجه آسيب چندان آني در بر ندارد و فقط براي آزار و اذيت و به تنگنا كشاندن زنداني به كار ميرود. اما اگر به طول بيانجامد موجب انحراف در استخوان پشت ميشود.
آخرين شكنجه از اين قسم كه ابتكار رژيم اسلامي است، بستن اعضاي مختلف بدن به يكديگر است. كه به طور شاخص به مدت 6 ماه متوالي بر روي اكبر محمدي از فعالان جنبش دانشجويي اعمال شد بدين نحو كه گردن او را به يك دست و دست ديگر را به مچ يك پاي او بسته بودند، اين زنداني انحرافات كاملا مشخصي در ناحيه پشت پيدا كرد كه امكان راست ايستادن را از او گرفته بود و سپس بعد از شکنجه های طولانی در حین اعتصاب غذا درگذشت.
لازم به يادآوري است كه شكنجه دردناك است و در آن شكي نيست. اما در بسياري موارد بخصوص با تمركز بر روي اهداف مشخصي كه به دنبال آن هستيم ميتوانيم مقاومت خود را بالا ببريم. به زماني بيانديشيم كه ديگر شكنجه اي در كار نيست و زمانه پاسخ درخوري به گذران دردها و رنج هاي ما و هزاران به زير شكنجه رفته ديگر خواهد داد.
زماني كه ميتوانيم و بايد بتوانيم آنچه در ذهن داريم بر زبان آوريم، بر روي كاغذ بياوريم و بتوانيم آزادانه بيانديشيم. تجربه ي تاريخ ثابت كرده بسياري كه در زير شكنجه رفته و سرفراز آن را پشت سر گذاشتند و سيستمهاي عريض و طويلي چون رژيم اسلامي را به زانو درآوردند، در آرمان خود ترديدي نداشتند و رسيدن به آن را دير يا زود ميديدند. چرا كه كوچكترين خلل ميتواند مقاومت را در برابر شكنجه بشكند. شكنجه هايي كه حتي تصور آنها تن را به لرزه مياندازد، اما با تمام مخوفي آنها در برابر اراده ي آدمي خرد ميشوند.
ديگر نوع شكنجه كه هم تصور آن سخت است، هم بيان آن، كشيدن ناخن است كه معمولا به دو صورت اعمال ميشود. صورت اول بدين قرار است كه وسيله اي مانند پيچ گوشتي به زير ناخن فشار داده ميشود و سپس به وسيله آن ناخن را از سطح گوشت جدا ميكنند و بالا ميآورند و بعد به كمك وسيله اي ديگر كه شبيه گازانبر است ناخن را با قدرت از ريشه بيرون ميآورند.
طريق دوم بدين نحو است كه به جاي پيچ گوشتي از ميخهايي استفاده ميشود كه نوك آنها در آتش سرخ شده باشد با هدايت كردن اين ميخها به زير ناخن مراحل بعدي به مانند طريق اول دنبال ميشود.
صدماتي كه اغلب بعد از كشيدن ناخن به شخص وارد ميشود بسيار سخت است. گاه انسان تا آخر عمر به خاطر صدمات عصبي كه به انگشتان وارد ميشود قادر به انجام كارهاي ظريف نخواهد بود. دستها لرزش پيدا ميكنند طوري كه نوشتن نيز سخت ميشود و دست خط شخص بعد از شكنجه به سبب عدم كنترل حركات كاملا تغيير ميكند. كتايون آذرلي يكي از قربانيان اين شكنجه است. او كه به خاطر نوشته هايش در جواني به زندان افتاد، هم اكنون نيز بعد از گذشت 20 سال نوشتن برايش دشوار است.
در واقع تنها درد طاقت فرساي شكنجه در هنگام اعمال آن بر روي زنداني نيست، بلكه دردي است كه روزها و هفته ها بعد از آن نيز گريبانگير زنداني است و عواقبي كه احتمالا به دنبال خواهد داشت كه در اين صورت هم زنداني از ابتدايي ترين كمكهاي پزشكي برخوردار نخواهد بود. اين نيز ابتكاري جديد از طرف رژيم اسلامي است كه در صورت مرگ قرباني مرگ آنها را طبيعي جلوه ميدهد. يكي از شكنجه هايي كه مصيبت هاي بعدي آن دردناك تر از خود شكنجه است شوك الكتريكي است كه به صورتهاي مختلف اجرا ميشود.
طريقه اول آن تخت الكتريكي است كه زنداني روي آن ميخوابد يا ايستاده به آن بسته ميشود و با عبور جريان الكتريسيته از تخت فلزي به زنداني شوك وارد ميشود.
طريقه دوم آن وصل كردن گيره هايي به نقاط حساس بدن مثل گوشه پلك ها، لاله هاي گوش، اطراف لب، پره بيني و بيضه هاست. اين گيره هاي فلزي به وسيله ي سيمهايي به منبع تغذيه الكتريكي با ولتاژ بالا و آمپر پايين وصل ميشوند و بعد از روشن كردن كليد مولد شوك وارد ميشود.
طريقه سوم نيز باتون الكتريكي است كه به بدن عريان تماس داده ميشود.
معمولا شوك چند ثانيه بيشتر ادامه پيدا نميكند اما دفعات آن متوالي است و ميتواند تعداد آن زياد باشد. در كاربرد باتون الكتريكي معمولا برحسب شدت شكنجه نه تنها اين وسيله براي وارد آوردن شوك مورد استفاده قرار ميگيرد بلكه به عنوان ابزاري براي وارد آوردن ضربه و تجاوز جنسي نيز به كار گرفته ميشود.
عواقب بعدي شوك الكتريكي چروك شدن پوست در نواحي اتصال گيره هاي فلزي است. همچنين به خاطر عبور جريان الكتريسيته از بدن مقداري خون تجزيه ميشود كه در اثر آن گلبول سفيد بيشماري در خون كشته ميشود و زنداني با هر بار ادرار كردن مقاديري خون و چرك نيز دفع ميكند كه خود دردآور است. اصلي ترين عارضه شوك الكتريكي متوجه كليه ها ميشود كه امكان دارد عفوني شوند و گاه نيز براي هميشه عملكرد خود را از دست بدهند. يكي از ابتكارات جمهوري اسلامي براي آزار زندانيان شکنجه صوتي است كه بسيار در زندانها رايج است. بدين نحو كه بلندگوهاي زندان در تمام مدت شبانه روز و با صداي بلند مشغول پخش تلاوت قرآن، اذان، سخنراني توبه كنندگان و يا صداي ضجه ي شكنجه شدگان است. به همين خاطر زندانبانان نام زندانهاي اسلامي را دانشگاه اسلامي گذاشته اند كه از طريق پخش اينگونه اصوات به اصطلاح زندانيان را آموزش ميدهند. گاهي مقاومت زندانيان موجب خشم زندانبانان ميشود كه در اين موارد زندانبانان اعمال خود را شدت ميبخشند و بر اثر حركات كنترل نشده صدمات شديدي به زنداني وارد ميشود. از معمولي ترين اين صدمات شكستن انگشتان، مچ دست، بازو، ساق پا، دنده ها و استخوانهاي گونه و دندانهاست كه البته شكستن دنده ها و انگشتان دست جزو شكنجه هاي معمولي و متعارف رژيم اسلامي به حساب ميآيد.
موردي كه بايد بسيار رعايت شود نظافت در زندان است. به اين خاطر كه زنداني در ماههاي اول حق استفاده از فضاي باز را ندارد و گاه هيچگاه نخواهد داشت. بنابر اين عدم نور كافي و هواي تازه ميتواند عامل بيماريهاي پوستي مختلفي شود و اگر جراحتي بر سطح پوست وجود داشته باشد زمان التيام آن طولاني تر خواهد بود و يا حتي موجب عفوني شدن آن خواهد شد. گرچه مدت حمام چيزي حدود دو سه دقيقه نيست، اما بايد از اين مدت كم نهايت بهره برداري را كرد. به طور كلي از هر گونه امكان ولو ناچيز بايد در جهت سلامتي و بالا بردن توان شخصي سود جست. نمونه بارز آن در زندان تبریز دیده شد که حق نظافت از زندانی ها گرفته شد و بخاطر خارشهای شدید پوستی آنها مجبور بودند که دستهای خود را به دست یکدیگر ببندند تا ناخواسته در هنگام خواب بر اثر خاراندن به پوست خود صدمه وارد نکنند.
كوتاه نگاه داشتن موهاي سر و بدن از اين جمله اند. به غير از جنبه نظافت آن موهاي بلند مخصوصا سبيل و ريش مردان وسيله ي خوبي براي شكنجه شدن در اختيار زندانبانان قرار ميدهد.
يكي ديگر از نكاتي كه زندانيان بايد بر آن فائق بيايند غلبه بر اميال جنسي است. چون اگر نقطه ضعفي در اين ميان وجود داشته باشد و به آن پي برده شود، شكنجه هاي روحي و رواني شديدي در انتظار اين افراد خواهد بود. يكي ديگر از شكنجه هايي كه امكان تمركز فكري را از انسان سلب ميكند و در آن حالت امكان افشاي مسائل زيادي هست جلوگيري از خوابيدن زندانيان است كه گاه تا سه روز طول ميكشد. اين نحوه ي شكنجه ميتواند با ايجاد سر و صدا در وهله اول و به دنبال آن جلوگيري از استراحت زنداني با وادار كردن او به ايستادن و راه رفتن صورت بگيرد و در مراحل بعدي پاشيدن آب سرد به سر و تن او. اين نوع شكنجه، گاه موجب اختلالات روحي شديدي ميشود كه تا مدتها اثر آن باقي ميماند. اين شكنجه علاوه بر سلب تمركز فكر، خشم زيادي را در زنداني ايجاد ميكند كه در اين مرحله امكان سخن گفتن بدون فكر بسيار زياد است كه از ميان آنها زندانبانان اطلاعات خود را به دست ميآورند.
براي بالا بردن مقاومت بدن انجام تمرينات و حركات نرمشي و آمادگي لازم براي رويارويي با چنين رويدادهايي الزامي است. تمرين هاي بدني همراه با تمرين هاي فكري براي بالا بردن توان روح و روان و تمركز و قدرت تصميم گيري در مراحل سخت يكي از اصولي است كه دائما بايد مد نظر قرار گيرد. به اين خاطر كه قبول مبارزه و گام گذاشتن در اين راه يعني قبول تمام خطرات آن بخصوص آنكه اين خطرها فقط يك نفر را در بر نميگيرد، بلكه علاوه بر شما ميتواند دربرگيرنده دوستان و تمامي افرادي باشد كه در تشكيلات با شما در رابطه بوده اند. پس قبول مبارزه به معناي ديگر يعني قبول مسئوليتي بزرگ.
مورد ديگر كه يكي از وحشيانه ترين و در عين حال نامردمي ترين عملي است كه انسان در مورد انساني ديگر ميتواند به آن دست بزند استفاده از اعضاي بدن زنداني ها براي ديگران است. رژيم اسلامي در سالهاي 60 تا 62 و در تمام طول جنگ از اعضاي داخلي و خون زندانيهاي محكوم به مرگ براي زخمي هاي جبهه هاي جنگ استفاده ميكرد. بدين طريق كه خون زندانيان را تا حد ممكن ميگرفت و سپس آنها را به جوخه هاي اعدام ميسپرد و يا اعضاي داخلي آنها را مثل كليه ها از بدن خارج ميكرد و سپس مرگ آنها را مرگ طبيعي جلوه ميداد. به همين خاطر در بسياري موارد رژيم اسلامي از اعلان محل دفن زندانيان به خانواده هاي آنان خودداري ميكرد و يا بعد از دفن آنها فقط محل دفن زنداني را به خانواده هاي آنان اطلاع ميداد.
حکم این مسئله در تاریخ 3/7/1360 به شماره پرونده 3250 از سوی دادستانی کل انقلاب اسلامی ایران به کلیه دادستانی های استانها و شهرستانها صادر شد.
ديگر نوع شكنجه رايج كه خود رژيم نيز بر آن صحه گذارده، زندان انفرادي است. براي تشريح آن بهتر است اتاقي تاريك را در ذهن خود مجسم كنيد كه در آن فقط و فقط پتويي به شما داده ميشود، همين و همين تنها چيزي كه يكنواختي آن را برهم ميزند، باز شدن كشويي كوچك بر روي در آن است كه سه بار در طول شبانه روز اتفاق ميافتد تا غذاي زنداني به او داده شود. نه كتابي و يا روزنامه اي، نه هم صحبتي و نه حتي صداي كركننده بلندگوهاي زندان. مدت اين نوع زنداني در رژيم اسلامي گاه به يكسال و بيشتر هم ميرسد. نام ديگر آن شكنجه سفيد است. اثرات آن كم كم ولي عميق است و اثرات روحي و رواني آن تا سالها و حتي تا آخر عمر با انسان همراه خواهد بود. بعد از آن زنداني معمولا كم حرف ميشود و بيشتر در خود فرو ميرود، به هيچ چيز اطمينان ندارد و حالت تشويش و نگراني براي مدتي طولاني يا تا آخر عمر با او خواهد بود. حالتي مانند آنكه او هميشه انتظار حادثه ي بدي را دارد. گوشه نشين ميشود و گاه نيز با خود نجوا ميكند و اصلا به دنياي اطراف خود توجهي ندارد.
يكي ديگر از اثرات بعدي زندان انفرادي تكرار مكرر حركات است. حركاتي كه زنداني براي پر كردن زمان خود در زندان به آنها دست ميزند. گاه نيز زندان چنان كوچك است كه زنداني امكان قدم زدن را هم ندارد. در چنين مواقعي مفصل هاي او به علت عدم تحرك دچار آسيب هاي جدي ميشود چون او مدام مجبور به نشستن بر روي زمين است. ابتكار ديگر رژيم اسلامي براي در هم شكستن روحيه افراد و ترساندن آنها اعدام قلابي است. بدين صورت كه صحنه اي دقيقا به مانند اعدام واقعي طراحي ميشود. چشمان و دستان زنداني در مقابل جوخه آتش بسته و دستور آتش داده ميشود اما جوخه شما را هدف قرار نميدهد بلكه تيراندازي به هوا صورت ميگيرد. شوك وارده از چنين اقدامي چنان زياد است كه زنداني بر دو زانو و يا صورت بر زمين ميافتد و در خود ادرار ميكند و براي مدتي حالت رواني زنداني غيرطبيعي خواهد بود.
نكته اي كه يادآوري آن بسيار مهم است ناسزاگويي و فحاشي زندانبانان و كاركنان زندان در تمام طول حبس است. چرا كه آنها ميخواهند با تحقير كردن زنداني مقاومت روحي او را درهم بشكنند. به طور كلي با شكستن مقاومت روحي است كه زنداني تسليم شكنجه ميشود نه با شكستن مقاومت جسمي. به همين جهت زندانبانان هميشه سعي دارند زنداني را در جهت آرمان او با دوگانگي مواجه كنند. عدم پاسخ به اين دوگانگي شروع راهي است كه به شكسته شدن ميانجامد. به همين خاطر ايمان و استواري مطلق به آنچه كه يك فرد سياسي بدان اعتقاد دارد ميتواند او را از خيلي مصائب در هنگام شكنجه دور نگاه دارد.
يكي از آخرين نوع شكنجه كه چندي پيش از دهان دوستي كرد شنيدم كه بر روي عمويش اعمال شده بدين نحو بوده كه دست زنداني را از پشت مي بندند و شلواري گشاد را به پاي وي مي كنند و سپس پاچه هايش را از بالاي زانو مي بندند. در اين موقع گربه اي را كه در محلهاي آلوده راه برده اند به درون شلوار رها مي كنند. گربه براي حفظ تعادل و همچنين خلاص از محيط بسته به تقلا مي پردازد و به شكم و آلت تناسلي قرباني چنگ مي زند. اين شكنجه علاوه بر درد شديد زخمهاي عفوني حاصل از ناخن هاي گربه ايجاد مي كند كه عوارض آن ماهها چرك و خونريزي در وقت ادرار است.
نوع دیگری از شکنجه، شکنجه دسته جمعی است. بدین صورت که افرادی که در رابطه با یک پرونده دستگیر می شوند را همزمان مورد بازجویی و شکنجه قرار می دهند و با شکنحه کردن و گاه تهدید به مرگ یکی از آنها سعی در تخریب فکری از راه ایجاد وحشت یا حس ترحم در دوستان وی می کنند. این قضیه در مورد افراد خانواده نیز صورت می گیرد طوری که شخصی که مورد آزار قرار می گیرد یکی از اعضای خانواده زندانی می باشد که معمولا بی گناه هست. گاه نیز ماموران به برای گرفتن اقرار ضمنی طرفندی همراه با دروغ متوسل می شوند بدین نحو که به زندانی خبر مرگ یکی از وابستگان نزدیک وی را می دهند و یا به او گفته می شود که دوست او یا یکی از افراد خانواده وی اعتراف به فعالیت وی کرده اند. این موضوع از دو طرف ضربه روحی سختی وارد می کند. اول آنکه زندانی از طرف اعتماد خود لو رفته. دوم آنکه رندانی دیگر برای رژیم شناخته شده است. به همین خاطر زندانیان و بخصوص جوانان در بند باید مراقب چنین طرفندهایی باشند. بخاطر داشته باشید تا اعترافی از جانب شما صورت نگیرد شما در در خطر مجازات نیستید. همیشه همه چیز را انکار کنید. هیح حیز نمیدانید، نخوانده اید، نشنیده اید و ندیده اید.
یکی از شکنجه ها که هم بر روی رندانیان سیاسی و هم زندانیان معمولی اعمال می شود اصطلاح جوجه کباب است. نحوه اجرای آن بدین نحو است که پاهای زندانی را به هم می بندند سپس اورا روی زمین می نشانند و به دست هایش نیز دستبند می زنند و دست هایش را روی ساق های پایش می گذارند و پاهایش را جمع می کنند تا زانوهایش از بین دستانش در ارتفاع بالاتری قرار گیرند. در این بین چوبی را از روی ساعد دست ها و پشت زانو ها رد می کنند و زندانی را از زمین بلند می کنند و دو طرف چوب را بر روی دو سکو می گذارند. در این حالت زندانی در هوا معلق می ماند و بیشترین فشار بر زانوها و آرنج های او وارد می شود. زندانی را تا مدتی بدین نحو نگه می دارند. بعد از پایین آوردن زندانی وی دچار استفراغ شدید همراه با تخلیه شدید گازهای معده و روده می شود و تا مدتی تعادل بدنی خود را از دست می دهد.
آخرين بخشي را كه اينجا در خصوص شكنجه باز ميكنم وادار كردن زندانيها به ديدن افراد در حال شكنجه يا گوش دادن به ضجه هاي آنها يا وادار به ديدن اعدام ديگر زندانيهاست. هدف زندانبانان از اين كار تضعيف روحيه و ترساندن زندانيان است تا در نهايت از نظر روحي خدشه پذير گردند.
يكي از سخت ترين اين مناظر وادار كردن زندانيان به مشاهده ي جان كندن زندانيان زني است كه محكوم به مرگ ميشوند. به ايشان پس از بارها تجاوز، حكم اعدام با شليك گلوله ي پلاستيكي در رحم آنها به اجرا درميآيد. در اين حالت قرباني با درد و رنج وحشتناكي در عرض چند ساعت، بسته به مقاومت بدني او جان ميدهد. اما پيچ و خمي كه زنداني از درد كشنده اي كه دارد و به خود مي پيچد و ضجه و ناله هايي كه ميكند بي شك اثر خرد كننده اي بر روي زندانياني دارد كه مجبور به تماشاي اين صحنه هستند.
شکنجه افراد غیر سیاسی در اداره آگاهی
اخيرا يكي از وكلاي دادگستري كه دفاع شماري از زندانيان سياسي را در اين سالها به عهده داشته, فاش ساخته كه در اغلب شكنجه گاههای آگاهی درختي وجود دارد به نام درخت سخنگو كه متهم را به آن مي بندند و شكنجه گران ميگويند آنقدر مي زنيم كه يا درخت صحبت كند يا تو صحبت كني.
يك نوع شكنجه ديگر هست كه نام جوجه كباب كه متهم را عريان به يك ميله مي بندند و مانند جوجه گردان مي چرخانند.
وي اضافه مي كند كه متهم را در حالتي ديگر در لاستيك هاي بزرگ كاميون و تريلر مثل جنين داخل بدن مادر قرار مي دهند و شكنجه گران متهم را به نوبت دور يك محوطه مي گردانند.
وي تاكيد مي كند كه امكان استفاده از داروهاي روان گردان در غذاي زندانيان منتفي نيست.
با تمام اين اوصاف هستند زندانياني كه دستگاه جهنمي را با تمام ابتكارات و عظمت خود به مسخره گرفته اند و با مقاومت خود كمر آن را بارها و بارها شكسته اند. آنها دردها و رنج ها را با ايماني راسخ پشت سر ميگذارند و گاه بدون لحظه اي تسليم حكم رهايي و آزادي را به دست ميآورند و آنگاه است كه در وراي آنها و در هنگام آزادي اين شعر معروف خوانده ميشود. شعري كه اميدواريم يك بار براي هميشه براي همه زندانيان سياسي خوانده شود و پس از آن ايران، هرگز رنگ زندان سياسي و زنداني سياسي را به خود نبيند.
چو از اين كوير وحشت به سلامتي گذشتي
به شكوفه ها به باران برسان سلام ما را!
شفيعي كدكني (سفربخير)
هر مسلمان ایران بخاطر شام شب ناموس خود را وادار به خودفروشی کنند انقدر فقر در ایران بیداد میکند اما خامنه ای خود را رهبر اسلام میداند ایا این را اسلام میگویدکه زندانی باید شکنجه شون اگر اسلام میگوید مرگ بر چنین دینی من بخاطر گفتن در کشور گرانی است به زندان رفتم شکجه جنسی ندیدم اما دیدم زندانیان شکنجه میشدن خود من به شکنجه گر گفتم مرگ به خامنه ای که شام شب را از ما گرفت مارا بخاطر گفتن این که گرانی است شکنجه میکنددیدم همه شکنجه گران مثل سگ وحشی به من حمله کردند انقدر شکنجه شدم که ارزوی مرگ میکردم این حکومت با نام اسلام مردم را فریب میدهد