مقدمه:
بخش بزرگی از مردم و نیروهای سیاسی ایران در داخل و خارج از کشور، با مناسبات واپسگرایانه و
ضد دمکراتیکی که در جامعه ایران حاکم گردیده است مخالفند، و در صدد هستند که چنین مناسبات
ناهنجاری را تغییر دهند. اما چرا توانمندی خود را از دست داده ایم؟
در اینباره دیدگاههای مختلفی وجود دارد و هر فرد و گروهی مدعی است که ” نسخه درمان جامعه “
را در دست دارد. اما چرا تاکنون که سی و اندی سال از استقرار رژیم جهالت- جنایت- اسلامی در ایران
میگذرد،ما هنوز ” اندر خم یک کوچه ایم”؟
دیدگاه خودم:
عقیده دارم، مردم دردمند جامعه و بخش بزرگی از نیروهای مخالف رژیم که صادقانه عمل میکنند، با
چندین مشکل روبرو هستند و قادر نشده اند این موانع را از سر راه خود بر دارند و بر ناهنجاریها
غلبه کنند. و این ناهنجاری ها عبارتنداز:
-1 در جامعه ایران ” احزاب مدرن اجتماعی” که دارای چشم انداز، برنامه سیاسی واقع گرایانه،
ساختار تشکیلاتی دمکراتیک، رهبری دستجمعی، و پایگاه اجتماعی مردمی باشد، نداریم.
هر گروه چند نفره از طیف چپ تا محافظه کار، مدعی رهبری سیاسی است،و اغلب آنها نیز حاضر به
گفتگو ، همکاری و همسوئی در مبارزه اجتماعی برای نجات مردم و کشور نیستند.اما بسیاری از ما
هنوز وقت و انرژی خود را صرف جدال با چنین محافلی میکنیم.در حالیکه باید این محافل را بحال خود
رها کنیم.
-2 ما اکثر مدعیان مبارزه در راه سکولاریسم، دمکراسی خواهی، و برابری طلبی) رفع تبعیض(، هنوز
مرزبندی شفاف و روشنی درباره یارگیری و متحدین درازمدت) استراتژیک( خود نداریم. هنوز آگاهانه
و یا ناخود آگاه، میخواهیم از میان افراد و گروههائی که بطور آشکار و پنهان، خواستار همکاری با
جناحهائی از رژیم حاکم هستند، یا طرفدار ” باز سازی دیکتاتوری گذشته” میباشند، یا بطور فرصت
طلبانه روابط سیاسی – تشکیلاتی خود را تغییر میدهند… یارگیری کنیم. باوجودی که بارها ضربات
تخریبگرانه چنین عناصر ومحافلی را تجربه کرده ایم، هنوز از تجارب گذشته درس نیاموخته ایم و
میخواهیم این عوامل را بدرون جنبش بپذیریم و” از طریق نصیحت ودرس اخلاق”، عناصر تخریبگر
را به راه درست هدایت کنیم !!!
-3 بسیاری از ما، ادعای دمکراسی خواهی میکنیم، اما ” خود محور” هستیم و حاضر نیستیم که
رهبری دستجمعی و سازمان دهی و سازمان یافتگی دمکراتیک، تقسیم کار با رهبری دستجمعی را
بپذیریم.
-4 آگاهانه و یا ناخود آگاه، بسیاری از وقت و انرژی خود را صرف مجادله بی ثمر با محافل مختلف
میکنیم و به “تمرکز کار” در امر سازماندهی و مبارزه اجتماعی ،کمتر توجه میکنیم.در این ارتباط ،
تکنولوژی جدید) مثل اینترنت، ایمیل،تارنگار، فیس بوک، گوگل، یو تیوب،و…( بجای اینکه درخدمت
پیشبرد مبارزه سیاسی- اجتماعی قراربگیرند، تبدیل به ” مشغولیات” روزمره و ” هدر دادن وقت و
انرژی” مبارزین شده اند.
-5 بسیاری از ما،هنوز مبارزه اجتماعی و فنون سازماندهی را بدون توجه به شرایط حاکم در جامعه
مطرح و دنبال میکنیم، در حالیکه مبارزه سیاسی و اجتماعی، فنون سازماندهی، و ارتباط با نیروهای
اجتماعی،باید بطور علمی و واقع گرایانه تعقیب شوند.
-6 درکشورهائی که ازنظر اقتصادی – اجتماعی- فرهنگی رشد نیافته اند وبطور اخص “فرهنگ
اسلامی” حاکم هستند،” شهادت طلبی” ، ” قهرمان پروری”، همچنین ” فرصت طلبی” جایگزین بینش
و منش منطقی وعلمی میگردند.لذا ،تشکل های نوین و مترقی سیاسی نباید تسلیم چنین فرهنگ و
مناسباتی گردند و یار گیری های سیاسی – تشکیلاتی ، با چشم انداز دراز مدت و علمی صورت
بگیرند.
نتیجه گیری و جمعبندی:
اپوزیسیون کنونی ایران در داخل و خارج از کشور ، با انواع ناهنجاری ها، تخریبگری ها،مواجه
میباشد؛ لذا یار گیری های اولیه که ” ستون فقرات” یک جنبش و یا یک جبهه ائتلافی از نیروی
سکولار- دمکرات- برابری طلب را تشکیل میدهند، باید مصون از تمام عوامل منفی ذکر شده انجام
پذیرند.
با درود – حسن ماسالی
اول آوریل 2114